یكی از ابعاد سیره پیامبر(ص)، در روابط خارجی و راز و رمز موفّقیت ایشان بوده؛ به ویژه آنکه آن حضرت با وجود فشارها و مشکلات طاقتفرسا موفّق گردید، در مدّت كوتاهی اسلام را به بیرون از مرزهای جزیر\ العرب توسعه دهد. به این ترتیب اندام بزرگ تمدّنهای عظیم به لرزه درآمد و اتّكال به اصل دعوت، نفی سبیل و عزّت اسلامی و صلح و همزیستی مسالمتآمیز در التزام به قراردادها و احترام به پیمانها، مبنای رفتاری تاریخی را رقم زدند. نظام حقوقی اسلام و اجرای مقرّرات بشر دوستانه در زبان و كردار آن حضرت، به خوبی و در نهایت درایت و تدبیر شایسته پیاده شد و بعد از هزار و چهارصد و اندی از ظهور اسلام، به جرئت میتوان گفت: رفتار و سیره پیامبر اكرم(ص) یك خطّ مشی با اصالت و پرمحتوا را در روابط بین المللی حكومت اسلامی قوام بخشیده است.
1. زمینههای آغاز ایجاد ارتباط با ملل دیگر
از آنجا كه تدوین سیاستهای خارجی هر دولت بر گرفته و برانگیخته از سیاست و اوضاع اقتصادی داخلی آن كشور است و اگر دولتی از جهت اوضاع داخلی در آرامش و امنيّت نباشد، سیاستهای خارجی و نظام بینالمللی برای او چندان اهمّیتی ندارد، زمینه لازم برای ایجاد ارتباط خارجی نیز در سال ششم هجرت برای پیامبر(ص) فراهم شد. بعد از مدّتها درگیریهای نظامی داخلی كه یهودیان علل ایجاد آن بودند و با سركوبی آنان به پایان رسید و بسیاری از آنان به خارج از مدینه رفتند، درگیریهای خارجی نیز با كفّار قریش و همپیمانان آنان از قبایل مختلف عرب با انعقاد صلح حدیبیّه كه در قرآن از آن تعبیر به فتح قریب شده است، پایان یافت. در نتیجه مدینه دارای آرامشی نسبی شد و پیامبر(ص) فرصت یافت تا به بخشی دیگر از مأموریت الهی كه همانا دعوت جهانیان به سوی یكتاپرستی و دین اسلام بود، جامه عمل بپوشاند.
2. نگاهی به نظام بین المللی در دوره ظهور اسلام
نظام بین المللی1 در آن برهه زمانی از امپراتوری «روم شرقی» و امپراتوری «ایران» و نیز دولتهای كوچكی كه تابع یكی از این دو قطب بودند، تركیب یافته بود. دولت «یمن»، «حیره» و حكومت «بحرین» تابع امپراتوری «ایران» و دولت ساسانی و دولتهای غسّان و «حبشه» و «مصر»، تابع امپراتوری «روم» بودند كه این دو امپراتوری بزرگ همواره در تقابل و رویارویی با هم بوده و با رسميّت یافتن دین مسیحيّت در روم شرقی (بیزانس)، درگیریهای دو كشور رنگ و بوی مذهبی نیز به خود گرفته بود؛ به گونهای كه روم با این انگیزه، خود را قيّم هر سرزمینی میدانست كه در آن مسیحيّت رواج یافته و همواره بر سر این مسئله میان ایران و روم درگیریهای فراوانی رخ میداد. بلادرنگ دول حیره و غسّان، فراروی جهان اسلام و جزیر\العرب باب گشایش روابط اسلام با این دو امپراتوری را فراهم مینماید. در این دوران آیین زرتشتی در ایران دین رسمی بود و مخالفان (از مزدكیان) به سختی مورد تعقیب و آزار قرار میگرفتند.
3. اصول سیره پیامبر(ص) در روابط خارجی
با بررسی سیره پیامبر اعظم(ص) در روابط خارجی و اقدامات دیپلماتیك در زمانها و مكانهای مختلف، میتوان رفتارهای گوناگون را مشاهده كرد كه هر كدام بر اساس اصول مشخّصی شكل گرفته، در جای معيّنی نیز به كارگرفته شدهاند. همچنین برای اجرای آن، مكانیسمهای خاص و روشهای ویژه مورد استفاده رسول اعظم(ص) به کار برده شده است. مبانی رفتار پیامبر اكرم(ص) در روابط خارجی برگرفته از قرآن مجید است و مهمترین اصول آن در عناوین زیر و به اختصار ذكر میشود.
1-3. اصل دعوت و جهاد
مسئله دعوت در آثار دینی مسلمانان از جایگاه والایی برخوردار است و یكی از مهمترین عنصر در روابط خارجی اسلام به شمار میآید. در متون دینی آمده است كه مسلمانان قبل از دعوت به توحید و نبوّت، حقّ نبرد با كافران را ندارند و فقها آن را به عنوان یك اصل مسلّم در فقه پذیرفتهاند.2
در متون حدیثی، بابی به این موضوع اختصاص یافته و روایات فراوانی در اهمّیت دعوت و نحوه و كیفیت آن گردآوری شده است.3
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در روابط خارجی و برخورد با سران كشورها به اصل دعوت، ارزش و اهمّیت فوق العادّه داده و آن را همواره به عنوان اوّلین و مهمترین مبنای روابط خارجی خویش قرار داده است.
امام علی(ع) در روایتی میفرماید:
«هنگامی كه پیامبر مرا به یمن فرستاد، فرمود: یا علی! اگر خداوند یك نفر را به دست تو هدایت كند، بهتر از تمام آن چیزی است كه آفتاب بر آن میتابد.»4
از نامههایی كه به سران كشورهای جهان، توسط پیامبر(ص) فرستاده شده است، به خوبی اهمّیت دعوت، در روابط خارجی آن حضرت روشن میگردد؛ به طور مثال رسول خدا(ص) در نامهای به كسرا، پادشاه ایران زمین چنین میآورد:
«به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمّد بن عبدالله رسول خدا به خسرو پرویز، بزرگ پارس: درود و ایمنی عذاب بر كسانی كه پیرو هدایت گردند، به خدا و فرستاده او ایمان آور كه آفریدگاری جز خدای یگانه بیهمتا نیست و محمّد بنده و فرستاده اوست. من تو را به سوی خدا دعوت میكنم؛ زیرا كه من پیامبر خدا بر همه مردمان هستم تا زندهدلان را هشدار دهم و كلمه عذاب بر كافران مسلّم گردد و از این رو، اسلام آور تا ایمن مانی؛ چنانکه ایمان نیاوردی، بیگمان گناه همه مجوسان برگردن تو خواهد بود.»5
و نامهای دیگر به پادشاه روم مینویسد:
«به نام خداوند بخشنده و مهربان از محمّد رسول الله
بنده و فرستاده خدا بر هرقل بزرگ روم، درود بر كسی كه راه هدایت در پیش گیرد؛ امّا بعد! من، تو را به سوی دین اسلام دعوت میكنم، اسلام آور تا ایمن مانی6، اگر اسلام آوری خداوند به تو پاداش خواهد داد؛ وگرنه گناه همه رومیان را به گردن خواهی داشت.» و سپس آیه مباهله را ذكر میكند.7
در آن روز، روم و ایران دو ابر قدرت مطرح بودند.8 نبیّ گرامی(ص) چنین امپراتورانی را قاطعانه به اسلام دعوت میكند، این مطلب در وهله اوّل، بیانگر اهمّیت و جایگاه ویژه دعوت در سیره سیاسی پیامبر(ص) در روابط خارجی میباشد؛ ضمن اینكه این نامهها، قواعد و شیوههای دعوت، مبانی و اصول دعوت و همچنین مراحل دعوت را به ما میآموزد. نكتهای كه در نامههای پیامبر(ص) به چشم میخورد، این است که دریافت دعوت دو مرحله دارد.
الف) تبلیغ مسالمت آمیز؛
ب) برخوردی قهرآمیز و مسلّحانه با جلوگیری كنندگان از تبلیغ اسلامی.9
2-3. اصل نفی سبیل و عزّت اسلامی
یكی از اصولی كه اساس و شالوده روابط خارجی پیامبر(ص) را تشكیل میداد و حضرت در گفتار و كردار خویش به آن تأكید میورزید، اصلی است برگرفته از قرآن مجید آنجا که میفرماید: «هرگز خداوند راه تسلّط بر اهل ایمان را باز نگذاشته است.»10 بر اساس این اصل و قاعده، راه هر گونه نفوذ و سلطه كفّار بر جوامع اسلامی در حوزههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی باید مسدود گردد. از نظر سیاسی، زیر بار تحت الحمایگی نرفتن، نفی ظلم و استبداد و استعمار، جایز نبودن مداخله بیگانگان در امور داخلی كشورهای اسلامی و تصمیمگیریهای سیاسی مورد تأكید میباشد. بنابراین اصل نفی سبیل، بیانگر جنبه ایجابی و سلبی است كه جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان و جنبه ایجابی آن، بیانگر وظیفه دینی امّت اسلامی در حفظ استقلال سیاسی و از میان برداشتن زمینههای وابستگی است.11
پیامبر رحمت و مهربانی(ص) در تمام عرصههای زندگی اجتماعی خویش، به ویژه در روابط خارجی به این اصل مهم و اساسی توجّه جدّی مینمود و آن را به عنوان یك مبنا و پایه در روابط خارجی در نظر میگرفتند.
سیره عملی و قولی پیامبر اكرم(ص) بارزترین گواه بر این مدّعاست. از آن حضرت نقل شده كه فرمودهاند:
«اسلام همیشه بر دیگر مكاتب و ملل برتری دارد و هیچ چیزی بر اسلام برتری ندارد و كافران مانند اموات، نه مانع ارث میشوند و نه ارث میبرند.»12
از این حدیث به خوبی استنباط میشود كه آن حضرت هیچگاه راضی به سلطه كفّار بر مسلمانان نبوده و تسلّط غیر مسلمان را بر مسلمان در هیچ عرصهای نمیپذیرفتند.
3-3. اصل صلح و همزیستی مسالمتآمیز
از نظرگاه قرآن مجید، در آیات متعدّد خداوند همواره مؤمنان را به صلح و همزیستی مسالمتآمیز فرا خوانده و از دشمنی و كینهتوزی آنان را بر حذر داشته، شاهد مثال ما در سوره بقره، آیه 208 است که میفرماید: «یا أَيُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبین؛13 ای كسانی كه ایمان آوردهاید! همگی به صلح و همزیستی مسالمتآمیز در آیید و از گامهای شیطان پیروی نكنید كه او برای شما دشمن آشكار است.»
به علاوه در آیات قرآن و روایات، سیره و رفتار پیامبر اكرم(ص) نیز بر صلح و همزیستی مسالمتآمیز تأكید دارد؛ چنانكه آن حضرت برای ایجاد انگیزه در مخالفان برای مذاكره و توافقهای اصولی و كشاندن آنان برای مذاكره، هرگز توافقهای جزیی را در مورد قدر مشتركها نادیده نمیانگاشت؛ زیرا به خوبی میدانست كه دست یافتن به تمامی اهداف و توافقها در یك مرحله، خود مانع بزرگ پیشرفت مذاكرات و ادامه روابط است؛ ولی دست یابی به توافقهای نسبی و كم اهمّیتتر میتواند آغازی بر توافقها و حتّی همكاریهای مهمتر و اصولیتر باشد.14 در شریعت اسلام، مهمترین شیوه حلّ اختلاف در امور داخلی و بین المللی دولت اسلامی، بهرهگیری از شیوهای مسالمتآمیز است و به لحاظ تاریخی نیز پیامبر(ص) در حلّ و فصل اختلافها از شیوههایی چون مذاكره و بحث تاریخ اسلام از قبیل «منشور مدینه» در آغاز هجرت و ورود پیامبر(ص) به مدینه و انعقاد پیمان دفاعی و بیطرفی قبایل مختلف و انعقاد صلح حدیبیّه و مذاكره با هیئت مذهبی مسیحیان نجران، نمونه بارز این مطلب است.15
4. ابزار سیره پیامبر(ص) در روابط خارجی
پیامبر اكرم(ص) نیز برای تحقّق آرمانهای اساسی اسلام، در روابط خارجی خویش از راهبردهای متعدّدی بهره میجست و ابزارهای گوناگونی را به كار میبستند كه به اختصار میتوان به چند مورد آنها اشاره كرد.
1-4. مذاكره با سفیران و نمایندگان
مذاكره در روابط خارجی پیامبر اكرم(ص) و سیره سیاسی آن حضرت، از اهمّیت قابل توجّهی برخوردار بوده است. در اهمّیت مذاكره در سیره رسول خدا(ص) همین بس كه ایشان سفیران و نمایندگانی را به ممالك غیراسلامی گسیل میداشت و آنان را وامیداشت تا مذاكره را مقدّم بر شیوههای خشونتآمیز بدارند.16
از جمله وظایف مهمّ سفیران پیامبر(ص) در مواردی، مانند دعوت به اسلام، مذاكره صلح و ترك مخاصمه با دشمن، مذاكره در مورد انعقاد قراردادهای مربوط به غرامت و امضای آنها، مذاكره در جهت ایجاد حسن تفاهم و جلب دوستی و انعقاد پیمان همكاری در زمینههای مختلف با كشور محلّ مأموریت بوده است.
2-4. تألیف قلوب
یكی از تكنیكهای مؤثّر در اجرای سیاست خارجی برای تحقّق اهداف و تأمین منافع، استفاده از ابزارهای اقتصادی و مالی است. در این راستا دولت استفاده كننده از این ابزار، تلاش مینماید كه دیگر دولتها و ملّتها را به تغییر در سیاستهای خارجیشان وادار نماید. بهرهگیری از این ابزار به عصر كنونی در روابط خارجی منحصر نیست؛ بلكه در گذشته نیز دولتها سعی كردهاند از این طریق، دیگران را وادار به تسلیم در مقابل خواستههای خود كنند.17
پیامبر گرامی(ص) در روابط خارجی خود از ابزار اقتصادی نیز برای دعوت و هدایت مردم به دین مبین اسلام با عنوان تألیف قلوب استفاده مینمود و در موارد متعدّدی از این ابزار اقتصادی برای گسترش و توسعه اسلام بهره جسته و به رغم مخالفت دیگران در این جهت سرمایهگذاری كرد؛ مثلاً در جنگ طائف، غنائم را به تازه مسلمانان بخشیدند.18
3-4. اعزام مبلّغان و ارسال پیام
در عرصه روابط خارجی، فعّالیتها به حوزه مذاكرات و چانهزنی محدود نمیشوند؛ بلكه همواره تلاش بر آن است كه از راه تبلیغات و فعّالیتهای فرهنگی، رفتارهای طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و رفتارهای مطلوب را در آنها شكل دهند.
به همین دلیل یكی از ابزارهای روابط خارجی، از حیث فرهنگی و تبلیغاتی رسول خدا(ص) اعزام مبلّغان و دعوتكنندگان و فرستادن پیام به بزرگان قبایل و سران كشورها بود كه این تبلیغات به شیوههای زیر انجام میپذیرفت.
الف) تماس مستقیم با افراد سران و هیئتهایی كه برای انجام مناسك حج به مكّه آمدند. پیامبر(ص) به رغم كارشكنیها و آزار مشركان، این شیوه را به كار میبستند و پیام و رسالت خویش را ابلاغ مینمودند كه با این روش، پیام به گوش افراد اقصا نقاط دنیا میرسید؛
ب) هجرت دو نوبته مسلمانان به حبشه كه انگیزه و ماهيّت آن جنبه تبلیغی داشت؛
ج) اعزام شخصيّتهای برجسته مسلمان، مانند معاذ بن جبل به یمن، علی(ع) به یمن و ...؛
د) اعزام هیئتهای تبلیغی، مانند هیئتهایی كه به یمن، نجد و رجیع فرستادند.19
ایشان در كنار اعزام مبلّغان، به ارسال پیامها و نامهها به سران قبایل و دولتهای دیگر اهتمام جدّی داشتند؛ به گونهای كه ایشان نامهها و پیامهای متعدّدی به سران قبایل، كشورها و رهبران ادیان و مذاهب فرستادند. برخی مورّخان این نامهها را بیش از 300 مورد دانستهاند.20
4-4. جنگ
در حقوق بین الملل، به برخورد میان دو یا چند دولت كه در آن نیروهای مسلّح طرفین درگیر اقدامات خشونتآمیز گردند، جنگ تعریف میشود. هر چند این تعریف شامل جنگ میان افراد و قبایل نمیشود؛ چون مصداق دولت نیستند؛ ولی از آنجا كه از دیرباز جنگ و گریز وجود داشته، بنابراین میتوان تعریف فوق را با عدم ذكر نام دولت به اصطلاح امروزی ما، به حاكميّتهای قرون گذشته نیز تعمیم داد و بر اساس آن، رفتار مبتنی بر جنگ پیامبر عظیم الشأن(ص)
را مورد بحث و بررسی قرار داد .21
پیامبر مكرّم(ص) هر چند در ابلاغ رسالت خود، اصل را بر دعوت مسالمتآمیز گذارده بودند؛ امّا در پارهای از مواقع، به سبب شرایط خاصّ سیاسی و اجتماعی، شیوه مسالمتآمیز دعوت آن حضرت، به جنگ و شیوه قهرآمیز منجر میشد، مانند رفتار پیامبر(ص) در قبال سران مشركان قریش كه به مخالفت شدید با آن حضرت برخاسته بودند. با بررسی و كنكاش در آیات، میتوان دریافت كه این رفتار، رفتار دفاعی بود نه تهاجمی و ماجراجویانه؛ زیرا پیامبر اكرم(ص) در طول سیزده سال اقامت در مكّه، از اصل دعوت بهره گرفت و در این راه با توجّه به آزار و اذيّتهای مشركان از شیوه جنگی استفاده ننمود. بعد از بیعت، بخشی از مردم مدینه در عقبه اولی و ثانی و هجرت به مدینه و نیرومند شدن مسلمانان از سوی خداوند، دستور مقابله با كفّار قریش و استفاده از رفتار مبتنی بر دفاع دریافت گردید و با نزول آیه «أُذِنَ لِلَّذینَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدیر؛22 به كسانی كه جنگ بر آنان تحمیل شده، رخصت [جهاد] داده شده است؛ زیرا مورد ظلم قرار گرفتهاند و البتّه خدا بر پیروزی آنان سخت تواناست.» اذن و رخصت دفاع و مقابله با دشمنان اسلام به جنگجویان داده شد؛ زیرا طبق این آیه، آنان از دشمن سخت ستم كشیده و ظلم دیده بودند. به هر حال از آیات قرآن كریم چنین استفاده میشود كه جنگ در مكتب اسلام تجویز شده و پیامبر اكرم(ص) نیز آن را به عنوان یك رفتار در روابط خارجی پذیرفته و از آن بهره جسته است؛ ولی با شرایط و قواعد خاصّی، مانند وجه قتال با مشركان و كفّار که مقيّد به جهاد فی سبیل الله است؛ جهاد با كسانی كه معترض و مهاجمند. با آنان بایستی جنگ و جهاد کرد تا شاید دشمنان و محاربان به تفاهم و پذیرفتن دعوت اسلامی گرایش یابند.
پینوشتها:
1. نظام بین المللی محیطی است كه در آن واحدهای سیاست بین المللی عمل میكنند؛ به طوری كه رفتارها، جبههگیریها و نيّات و خواستههای واحدهای مزبور در آن تأثیر میپذیرد. اصول سیاست خارجی در روابط بین الملل، عبداللّهی، قوام، انتشارات سمت، ص 27 سال 1370.
2. طوسی، ج 5، ص 265 و ص520؛ ابن حلّی، 1411 ق، ج 2، ص 12.
3. كلینی، 1367، ج 5، ص 36.
4. همان، ص 28.
5. احمدی میانجی، 1419ق، ج 2، ص 316؛ ابن كثیر، 148، ج 4، ص 306.
6. مجلسی، ج2،ص386، احمدی میانجی، ج 2، ص39.
7. سوره آل عمران (3)، آیه 64.
8. شكوری، 1376، ص 31.
9. ر.ك . همان، ص 322.
10. سوره نساء (4)، آیه 141.
11. سجادی، مقاله، ش 15، ص 173.
12. شیخ صدوق، 404 آق، چ 2، ج 4، ص 324.
13. سوره بقره (2)، آیه 208.
14. عمید زنجانی، 1379، ص274.
15. موسوی، 1384، ص92.
16. سجّادی، مقاله، س 5، ش 20، ص 175.
17. قوام، ص207.
18. ابن هشام، 1341، ج2، ص324.
19. موسوی، 1384، ص101.
20. میانجی، 1363،ص5.
21. شیرخانی، مقاله، دعوت و جنگ و صلح در قرآن، جمله علوم سیاسی، ص 4، ش 15، ص 187.
22. سوره حج (22)، آیه 39.
دکتر علی اکبر عباسی
صدرالله زین العبادی