٭ ٭ ٭
از برنامهها و اقدامهاي امام مهدي(ع)، پديد آوردن رفاه در كلّ جامعة بشري است. در آن دوران، طبق ترسيم آيات و احاديث، جامعة بشري واحدي تشكيل ميگردد كه مانند خانوادهاي زندگي ميكنند و مسئلة ناهنجار جوامع پيشرفته و ابرقدرت و جامعههاي در حال رشد و جامعههاي عقبمانده و محروم از ميان ميرود1 و بشريت، به طور كلّي به رفاه اقتصادي و بينيازي دست مييابد و همين چگونگي، زمينة اساسي رشد و تعالي معنوي و فكري انسان را ميسازد.
طبق تحقيقات كارشناسان و متخصّصان،2 بخش عظيم و مهمّي از مسائل عقبماندگي، وابستگي، كمبود موادّ غذايي و معيشتي (اگر نگوييم تمام آن) به دو عامل بستگي دارد كه هر دو با هم در ارتباطند:
1. نظام اقتصادي حاكم بر جهان؛
2. نظام سياسي حاكم بر جامعه.
1. نظام اقتصادي حاكم بر جهان، يعني نظام و سيستمي كه قدرتهاي اقتصادي جهان در كشورهاي استعمارگر پديد آوردهاند و هدف و آرمان آنها دستيابي به قدرت اقتصادي روزافزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است. اين قدرتهاي سلطهگر، با برنامهريزيهاي دقيق خود، مانع هرگونه استقلال، خودكفايي و رشد توليد و پيشرفت اقتصادي در كشورهاي عقب نگهداشته شدهاند. اين قدرتها از راههاي گوناگون و شيوههاي تبليغي و برنامهريزيهاي گسترده و عميق، در ساية سلطة نظامي و سياسي و فرهنگي، آزادي فكر و عمل را از آحاد مردم در جهان سوم ميگيرند و روشها و شيوههايي در همة مسائل زندگي از جمله در توليد، مصرف، تكنولوژي، فرهنگ و راههاي معيشت، بر آنان تحميل ميكنند كه به سود سرمايهداران بزرگ و سلطة بيشتر جهان پيشرفته است. در ساية اين سلب فكر و شخصيت و آزادي و آزادفكري، خوديابي و اعتماد به نفس ميميرد و وابستگي، روز به روز در اعماق اجتماعات عقبمانده گسترش مييابد. از اين رو، صاحبنظران مسائل اقتصادي ـ اجتماعي ميگويند كه كمك به كشورهاي عقبمانده تنها در اين است كه آنها را به خودشان واگذارند.
2. نظام سياسي حاكم بر كشورها نيز نوعاً عامل و دستنشاندة قدرتهاي جهاني كه همواره به زيان ملّتهاي
خود گام برميدارد، براي سلب هرگونه فكر و انديشه از مردم و نفي حسّ خودشناسي و خوديابي در مردم خويش ميكوشد، جريانهاي فكري و فنّي فرمايشي را در ميان ملّت خويش نشر ميدهد و با رسانهها و ابزارهاي تبليغاتي، هرگونه استقلال فرهنگي و اقتصادي را از جامعه سلب ميكند. آنها تودهها را بردهوار به اسارت و پيروي كوركورانة اين دو جريان مسلّط و حاكم ـ يكي بيگانه و ديگري خودي ـ وادار ميكنند. نخستين موضوعي كه در اين ميان صدمه ميبيند يا به كلّي نفي ميگردد، اصالت فكر و فرهنگ خودي و حسّ اعتماد به نفس و بازيابي و بازشناسايي نيروهاي نهفته در درون خود و جامعة خودي است.
در رستاخيز ظهور امام منجي(ع)، اين بندها و دامها از سر راه برداشته ميشود و عوامل سلطه بر فكر، فرهنگ، اقتصاد و سياست جهان و كشورها نابود ميگردد، انسانها آزاد ميشوند و با هدايت آن امام به خود ميآيند و ديگر بار خويشتن خويش را باز مييابند و باز ميشناسند و آزادانه فكر ميكنند و راههاي تحميلي و تبليغي را از راه اصلي و درست جدا ميسازند و اين است آزادي و آزادگي واقعي؛ آزادياي كه در سراسر دنياي كنوني، تنها واژة آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبري نيست...
در دوران رفاه اقتصادي و رفع همة نيازها، آدمي از اين بردگي و اسارت هستيسوز رهايي مييابد، از بند مشكلات آن آزاد ميگردد، به مسائل متعالي و برتر و تكامل و رشد و صعود ميانديشد و در اين راستا گام برميدارد.
احاديث بسياري دربارة رفاه اقتصادي دوران ظهور وجود دارد و شايد از جمله مسائلي باشد كه بيشترين تأكيد بر آن شده است. همين نكته اهمّيت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعة سالم قرآني ميرساند و شايد پس از اصل عدالت، دومين موضوعي باشد كه در آن دوران در جامعهها پديد ميآيد. اين دو با يكديگر پيوندي ناگسستني دارند؛ زيرا اجراي دقيق عدالت، براي از ميان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه، اَكل و مأكولي است تا اقويا حقّ ضعيفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراين، رفاه اقتصادي براي همه، با اجراي اصل عدالت اجتماعي و برپايي قسط قرآني امكانپذير است؛ بلكه رفاه و بينيازي، از ميوههاي درخت تناور عدل است و امام با تحقّق بخشيدن به اصول دادگري و عدالت اجتماعي، همگان را به زندگياي درست و سامانيافته ميرساند.3
همچنين از نظر تعاليم اسلامي، حاكميّت اگر درست و اسلامي باشد و برنامهها و مجرياني قرآني و اسلامي به كار گمارده شوند، محروميت و نيازمندي در جامعه باقي نميماند؛ زيرا اصول عدل و حق اجرا ميگردد و در پرتو اجراي اصول، همة مردم به رفاه و بينيازي ميرسند.4
در پرتو حاكميّت قرآني، محمّدي و علوي امام مهدي(ع) و با اجراي اصل عدالت اجتماعي كه در سيرة انكارناپذير آن امام، سامان مييابد، نيازها برآورده ميگردد و رفاه اقتصادي و آسايش معيشتي بر تمام بخشها و زواياي زندگي خانوادة بشري پرتو ميافكند.
با اينكه موضوع رفاه اقتصادي از شاخ و برگهاي عدالت اجتماعي است، در احاديث جداگانه مطرح گرديده است و اين اهمّيت موضوع را آشكار ميسازد5
تأمين زندگي و رفاه تا اين پايه است كه اگر از مسلمانان كسي هنوز در بردگي مانده باشد، به دست امام خريده ميشود و آزاد ميگردد. اگر كسي بدهكار باشد، بدهي او پرداخت ميشود. هر كس حقّي و حقوقي از ديگران برده، قصاص شده، دية او به صاحبش پرداخت ميگردد. هر كس به دليل جرمي به اعدام محكوم شده، بدهكاريهاي او پرداخت ميشود و پس از اعدام وي، زندگي خانوادهاش همسان و همسطح ديگر مردم تأمين ميگردد و اينها همه براي اجراي عدالت دقيق در سراسر آباديهاي زمين است؛ يعني عدالت در آن دوران چنين مفهومي عميق، گسترده و انساني دارد كه هر مشكل و ناهنجاري و گرفتاري را برطرف ميسازد.6
سطح زندگي در اين حدّ بسيار متعالي و آرماني و رفاه اقتصادي تا اين پايه، در دنياي سراسر ظلم و جامعههاي طبقاتي و سرشار از تضاد بر سر منافع و با روابط ظالمانة استثماري براي ما، قابل درك نيست؛ ليكن وعدة خدا است و تحقّق خواهد يافت. آيا چنين هدفي با اين بزرگي و عالمگستري، با شيوههاي اخلاقي و پند و موعظه پديد ميآيد يا امام مهدي(ع) تنها با اعجاز و قدرت معنوي، اين چگونگيها را در زمين پديد ميآورد؟ يا شيوهها و روشهايي ويژه براي رشد ثروت و توليد كافي كالاها به كار ميبرد كه تاكنون نبوده است؟
روشن است كه ايجاد رفاه اقتصادي در اين حد و براي يكايك افراد خانوادة بشري، كاري بزرگ و مشكلي بس عظيم است و به دشواري ميتوان تصوّر كرد كه در آن روزگار چه مسائل و عواملي پديد ميآيد كه چنين زيستي نصيب انسانها ميگردد.
با مطالعه در وضعيت زندگي كنوني بشر و با بررسي دقيق منابع طبيعي و ذخاير موجود در زمين و محاسبة استعداد انسان و محاسبة مقدار مصرف زائد و مسرفانه و تجمّلي، همة اموال جهان در نزد مهدي(ع) گرد ميآيد؛ آنچه در دل زمين است و آنچه بر روي زمين است. آنگاه مهدي به مردمان ميگويد: بياييد! و اين اموال را بگيريد.
اجتماعات مختلف بشري به اصل دست مييابيم:
1. منابع طبيعي و ذخاير زمين اين استعداد را دارد كه پاسخگوي مجموعه نيازهاي انسانها باشد (در هر مقوله از مقولاتي كه در زندگي بدانها نيازي هست) و كمبودها را برطرف سازد و آدميان را به رفاه و آسايش و تأمين معاش برساند؛
2. محاسبة مقدار مصرف تجمّلي و مسرفانة اجتماعات بشري، روشن ميسازد كه اگر اين اسرافكاريها و شادخواريها به صورتي درست و اصولي مهار گردد و با انضباط و قانوني سازشناپذير جلوي عيّاشي و ريختوپاشهاي زائد گروه اشراف رفاهطلب و شادخوار گرفته شود، نيازهاي كلّ بشريت برآورده ميشود و زندگي همگان در روي زمين تأمين ميگردد؛
3. با بررسي استعداد خلّاق و هوش مبتكر انساني، روشن ميشود كه انسانها ميتوانند در پرتو پيشرفت دانشها، به فرمولها و اصول تازهاي دست يابند كه معاش آنان بهتر تأمين شود و نيازها و خواستهها بيشتر برآورده گردد و رفاه و آسايشي عمومي و همگاني پديد آيد. با توجّه به اين سه محور، امكان پديد آمدن دوران رفاه مطلق و تأمين زندگي در سطحي متعالي براي همة مردم روي زمين، روشن ميگردد. در اين بخش از اين مقاله، به بررسي برخي از علل و عواملي ميپردازيم كه ممكن است در رستاخيز قيام و انقلاب امام مهدي(ع) به كار گرفته شود و با تكيه بر آنها بودجه و مواد و منابع عظيم و كلان براي چنين اقدام عظيمي تأمين گردد و در فروغ آن زندگي بشريت ساماني درخور يابد:
1. برقراري عدالت اجتماعي
عدالت اجتماعي به معناي تعادل و توازن در كلّية جريانهاي اقتصادي جامعه است و نظام توليد و توزيع مصرف را در بر ميگيرد. عدالت به اين معنا، اگر گسترهاي جهاني يابد و دقيق و بياستثنا حدود آن مشخّص شود و درست اجرا گردد، تعادل و توازني در كلّ جامعة بشري پديد ميآورد كه آرمان همة عدالتخواهان الهي و بشري بوده است. در پرتوي چنين عدالتي، فاصلههاي اقتصادي به معناي اسراف و تكاثر در بخشهايي و كمبود و محروميّت در بخشهاي فراوان ديگر ريشهكن ميگردد؛
2. اجراي اصل مساوات
رعايت قاطع اصل مساوات نيز موجب تعديل ثروتها و برابري در توزيع كالاها و موادّ مورد نياز همة مردم است و از تراكم و ذخيرهسازي گنج و اسرافكاري برخي طبقات و گروهها مانع ميگردد و زمينههاي اصلي كمبود و نيازمندي را برطرف ميسازد.
در فصل بعد روشن خواهد شد كه با اجراي اصل مساوات، نيازها برآورده ميگردد و محتاج و تهيدستي باقي نميماند و اين همان سطح متعالي زندگي و رفاه عمومي است كه زكات، مورد مصرف نداشته باشد و همه چيز به همة مردم برسد. اين موضوع در اصل «مساوات» روشن خواهد گشت؛
3. عمران و آبادي زمين
عمران و آبادي زمين و بهرهبرداري از امكانات آن تا سر حدّ امكان، از ديگر اقدامات امام است. اين كار، در دوران پيش از ظهور با همة پيشرفت علوم و تكنولوژي در همة زمينهها، به طور كامل انجام نشده است. طبق نظر متخصّصان، بسياري از زمينها قابل عمران، آبادي، كشاورزي و توليد است. بسياري از آبها داراي استعداد ذخيره شدن و بهرهبرداري است و بسياري از مناطق زمين، متروك و رها شده مانده است و بسياري از مناطق به علّت نفوذ سياستهاي استعماري و ايجاد وابستگي و محروميّت به طور كامل از آنها بهرهبرداري نميشود و سيستمهاي توليد به سود طبقات محروم نيست؛ بلكه براي كشورهاي سلطهطلب سودمند است.
اين موضوع نيز از نظر متخصّصان و آمارگيران ثابت است كه زمين، استعداد اداره و تأمين چند برابر جمعيّت كنوني را دارد؛ به سه شرط:
الف) از همة امكانات بهرهبرداري شود؛
ب) از اسرافكاري و شادخواري و كامروايي فزون از حدّ گروههايي اندك ممانعت به عمل آيد؛
ج) تكنيكهاي دقيق علمي و فنّي و متناسب با محيطها و سرزمينها به كار رود.
4. پيشرفت فنون
چنانكه در فصل «تكامل علم و عقل» در دوران ظهور خواهيم گفت، علم و دانش بشر در رستاخيز امام مهدي(ع) به تكامل نهايي ميرسد و امام با برنامهريزيهاي دقيق كه از دانش بيكران الهي او برخاسته است، همة مناطق زمين را آباد ميكند و براي تأمين زندگي و ايجاد رفاه همگاني، راه و روشهايي را عرضه ميكند كه تا آن روز براي بشر ناشناخته بوده است. با توجّه به اينكه راه اصلي رشد توليد و خودكفايي، بهرهبرداري از علوم و فنون و تخصّصهاي ويژه و طرحها و برنامههاي ماهرانه است، علوم و فنون بشري در رستاخيز ظهور با علوم و فنون در دوران پيش از ظهور، قابل مقايسه نيست. از اين رو، پيشرفتها و رشد توليد و سرمايه در آن دوران با هيچ دورة ديگر همانند نيست. امام مهدي(ع) در همة زمينهها به دانش بشر تكامل ميبخشد و چنانكه در علوم الهي و ماوراي طبيعي همة اشتباهات و جهلهاي بشري را برطرف ميسازد و معيارهاي درست در شناخت مبدأ و معاد را به انسان ميدهد، در علوم مادّي و تكنيكهاي رشد اقتصادي و سامانيابي زيست را نيز به انسان عرضه ميكند و با شيوههاي بسيار دقيق، نظام توليد و بهرهبرداري را از منابع طبيعي، رشدي توصيفناپذير ميبخشد. بدينگونه مشكل كمبودها و نارساييها را به كلّي برطرف ميكند.
فاصلة پيشرفت علمي و عقلاني و وضع دانش انسان در آن دوره با وضع كنوني، بسي افزونتر است از فاصلة دانش امروز بشري با دورانهاي گذشتة تاريخ است.
5. بارانهاي مفيد و پياپي
از علل و عوامل مهم و اساسي رشد توليد، به ويژه در بخش كشاورزي ـ كه مادر توليد در بخشهاي ديگر است ـ نزولات آسماني و بارانهاي مناسب و به موقع است. طبق تعاليم «قرآن» و احاديث، پارسايي و نيكوكاري و احسان و به خصوص دادگري، موجب نزول رحمتهاي الهي و وفور نزولات آسماني است8 و گناه، به ويژه ظلم، در روابط انساني موجب خشكسالي و محروميّت از رحمت الهي و قلّت نزولات است. در دوران ظهور، چون نيكي، احسان، عدل و انصاف بر سراسر گيتي پرتو ميافكند، روابط انساني بر اصل عدل و انصاف استوار ميگردد و مردمان همه به نيكي و نيكوكاري و پارسايي ميگرايند و ظلم و ستم را يك سو مينهند. از اين رو، شايستة فضل و رحمت بيشتر ميگردند و بارش بارانهاي مناسب و به موقع، سبب رشدي وصفناپذير در توليد خواهد گشت و بسياري از مشكلات و كمبودها و نيازمنديها را برطرف خواهد ساخت.9
ـ ... امّت من در زمان (رستاخيز) مهدي(ع) به نعمتهايي دست مييابند كه پيش از آن و در هيچ دورهاي دست نيافته بودند. در آن روزگار، آسمان باران فراوان ميدهد و زمين، هيچ روييدني را در دل خود نگه نميدارد.
چون مردمان به تقوا و پارسايي روي ميآورند، خداوند بركات و بارانها را فرو ميفرستد و خشكي و كمآبي در مناطق بسياري برطرف ميشود و اين وعدة الهي كه دربارة جامة تقواپيشگان مژده داده است، آشكار ميگردد؛10
6. برنامه ريزي درست و از يك نقطه
چنانكه در آغاز اين فصل يادآور شديم، عامل محروميّت و عقبماندگي اكثريت كشورها و اجتماعات بشري، كشورهاي قدرتمند و سلطهطلب ميباشند. اگر سلطهطلبان از ميان بروند و تقسيم جامعة بشري به دو يا سه طبقه، پيشرفته و در حال رشد و عقبمانده، نفي شود و همة برنامهريزيها و فكر و تخصّصها و سرمايهها و مديريّتها تا سر حدّ امكان به طور يكسان در همة مناطق زمين، تقسيم گردد، تبعيض و تفاوتي در كار نباشد. جهان داراي مركزيتي يگانه و واحد شود كه بر اساس عدل و مساوات به همة انسانها يكسان بنگرد و تقسيمبنديهاي ظالمانة جامعة بشري را محو سازد و همة امكانات، طبق نيازها به مناطق عالم گسيل گردد و هيچ نقطهاي متروك و رها شده، باقي نماند. به طور طبيعي مشكلات و نابهسامانيهاي زندگي انسانها برطرف ميشود و رفاه و آسايش بر سراسر زمين سايه ميافكند؛11
7. بهره برداري از معادن و منابع زيرزميني
براي دستيابي به خودكفايي و رفاه، استخراج و بهرهبرداري از منابع زيرزميني كاري ضروري است و چارهاي جز اين نيست كه از همة امكانات وطن انسان، يعني زمين بهرهبرداري شود. بسياري از ثروتها و موادّ لازم براي زندگي، از معادن به دست ميآيد. اين معادن و موادّ ديگري كه براي بشر امروز شناخته شده نيست، در دوران ظهور، مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد.12
در دوران پيش از ظهور بسياري از معادن شناخته شده است و بشر كنوني و آينده به سرعت آنها را استخراج ميكند و در زندگي به كار ميگيرد. بنابراين از تأكيد فراوان احاديث بر موضوع معادن و آشكار شدن آنها براي امام قائم(ع)، ميتوان حدس زد كه آنچه شناخته شده و قابل اكتشاف براي بشر كنوني است (به علّت محدوديّت دانش بشري، نسبت به دوران ظهور و تكامل علم و عقل انسان با راهنمايي و تعليم معلّم بزرگ الهي حضرت مهدي(ع)، بسيار ناچيز است و در دوران آن رستاخيز عظيم، موادّ و معادني شناخته و اكتشاف ميشود كه چهرة زندگيها را به كلّي دگرگون ميسازد و بايد چنين باشد؛ زيرا ايجاد رفاه براي كلّ جامعة بشري كاري ساده نيست و سرمايههاي كلان و عظيمي لازم دارد. يكي از منابع تأمين اين سرمايهها، معادن است و بايد از آنها كاملاً استفاده شود. با توجّه به بيكراني و فراواني منابع و معادن زيرزميني ـ به ويژه نسبت به بخشهاي ناشناختة آن براي بشر امروز ـ روشن ميگردد كه اين بخش از منابع در درآمد دولت مهدي(ع)، سرمايهاي در خور است و به سامانياي در خور و شايسته نيز ميرسد.
در اكثريت اجتماعات بشري امروز، شناخت و دانش ناكافي است. دوران ظهور، دوران سراسر آگاهي و شناختهاي ناب و خالص است كه همة زواياي زندگي انسان را روشن ميسازد و در برنامهريزيهاي فرهنگي، تربيتي، هنري، فنّي، اجتماعي، اقتصادي و... نقطة ابهام و عقبماندگي باقي نميماند و شيوهها و روشهاي اصولي و درست و مقرون به صرفه و به سود انسان ارائه ميشود و زندگي در همه جاي زمين، چهرهاي زيبا و انساني و سرشار از رفاه به خود ميگيرد؛
8. بازپس گيري ثروتهاي غصب شده
امام مهدي(ع) از راه ديگري كه از اهمّيت فراواني برخوردار است، سرمايههاي بزرگ و كلاني به دست ميآورد و از آن راه، بودجة هنگفت سامان بخشيدن به جامعة انساني و ايجاد رفاه عمومي را تأمين ميكند. امام با از ميان برداشتن جبّاران و طاغوتان و سرمايهدارانِ مانع اجراي عدالت، پولها و سرمايهها و همة امكانات آنها را كه از راههاي نامشروع، استثمار، غصب، احتكار، ظلم، تعدّي و تجاوز، تصاحب به ناحق اموال عمومي و انفال، گرانفروشي، ارزان خريدن موادّ خام و كار و كالاي مردمان محروم و ... به دست آورده بودند، باز پس ميگيرد و در اختيار تودههاي محروم بشري قرار ميدهد.
آنها در دوران پيش از ظهور، به ثروتاندوزيهاي كلان دست يازيدهاند و سرمايههاي كلاني در همة كشورهاي جهان ذخيره كردهاند كه بخش اعظم ثروتها و سرمايههاي كشورها را تشكيل ميدهد و اينها همه از راههاي نادرست و شيوههاي استثماري و ظالمانه، روانة جيب عدّهاي خاص از افراد انسان شده است.13
امام مهدي(ع) در رستاخيز ظهور، اين مالكيتهاي دروغين و صوري را ابطال ميكند. «مهدي(ع) حق هر حقداري را بگيرد و به او دهد؛ حتّي اگر حقّ كسي زير دندان ديگري باشد، از زير دندان انسان متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق بازگرداند.» 14
9. استفاده از همة اموال (اموال عمومي، خصوصي)
امام مهدي(ع) براي پيشبرد اهداف انقلاب ـ طبق تعبير برخي از احاديث ـ از همة اموال خصوصي و عمومي بهره ميگيرد.
در احاديثي آمده است كه همة اموال دنيا نزد امام مهدي(ع) گرد ميآيد و امام آنها را ميان مردمان طبق قانون عدل و بر اساس نياز و رسيدن به رفاه و بينيازي تقسيم ميكند.15
مسئلة «كنز» در قرآن مطرح گشته و با لحني قاطع و كوبنده ممنوع اعلام شده است؛16 ليكن در اثر بدآموزي و نفوذ اشرافيگري در حوزة اسلام، اين اصل مورد توجّه و عملكرد قرار نگرفته است. در رستاخيز ظهور كه دوران عرضة اسلام ناب و خالص و بيپيرايه است، اين اصل اجرا ميشود و همة اموال كنز شدة جامعه، خود از جمله بودجه و سرماية انقلاب جهاني مهدوي ميگردد و امام از آنها براي ساختن جامعة آرماني اسلامي و ايجاد رفاه و بينيازي عمومي و سركوب دشمنان دين خدا ـ طبق تعبير حديث ـ بهره ميگيرد؛17
10. كنترل و نظارت دقيق مركزي
از جمله عوامل بسيار مهمّي كه امام مهدي(ع) در پرتو آن، نابهسامانيهاي اقتصادي و ويراني امور معاش را برطرف ميسازد اين است كه ايشان با مركزيّت و ايدئولوژي واحدي كه ترتيب ميدهد، كلّ منابع ثروت و درآمد را بدون حيف و ميل و تبعيض و امتياز، در اختيار كلّ جامعة بشري ميگذارد، همة امكانات را به تساوي تقسيم ميكند، همة سرمايهگذاريها را عادلانه انجام ميدهد و از اين رهگذر، حركت خودسرانه و آزمندانة گروهي مالپرست در بخشهاي خصوصي و اطرافيان حكومتها و مراكز قدرت كه با چپاول ثروتها و تصاحب سرمايهها به مكيدن خون محرومان ميپردازند، كنترل دقيق ميكند و عوامل اصلي فقر و كمبود ـ كه سرمايهداران و زراندوزانند ـ از ميان ميروند.
در پايان، تذكّر اين نكته نيز لازم است: آنچه دربارة انقلاب حضرت مهدي(ع) گفته ميشود يا به قلم ميآيد، نسبت به آنچه خواهد شد و مسائل و طرحها و برنامههايي كه در آن دوران سراسر عدل و داد، شناخت، آگاهي، نظم، حق و حقوق، علم و فن و دانش و ايمان عرضه خواهد گشت، قطرهاي است از دريا و البتّه «روشن است كه آگاهي كامل از تمام آن مسائل ـ كه پس از ظهور رخ ميدهد ـ در دوران پيش از ظهور دشوار است؛ براي هر كس در هر درجه از آگاهي و انديشمندي. آري. در اين راستا مهم شناخت برخي از اين روشهاست كه قوانين عمومي اسلامي آن را روشن ميسازد و احاديث ويژهاي كه در اين باره رسيده است.18
پينوشتها:
1. طبق برآوردهاي دقيق آماري و فنّي، عامل اصلي عقبماندگي بخشهاي عظيمي از جامعة بشري، كشورهاي پيشرفته و ثروتمند است؛ زيرا كه اگر عقبماندگي، عقبماندگي فرهنگي است اين كشورهاي پيشرفتهاند كه مانع پيشرفت فكر و فنّ و فرهنگ در اجتماعات عقب ماندهاند؛ زيرا كه رشد فرهنگ و تكنولوژي را در ميان اجتماعات عقب افتاده مانع سلطة سياسي و نظامي و اقتصادي خود ميدانند. علّت عقبافتادگي اقتصادي در كشورهاي عقبمانده نيز كشورهاي پيشرفته است؛ زيرا نياز به واردات صنعتي كشورهاي پيشرفته اگر از ميان برود، توليدات اين كشورها بدون مشتري و بازار ميماند. عقبافتادگي نظامي نيز وضعش روشن است و چون پديدة شوم عقبافتادگي در همة بخشها به هم مربوط است، بنابراين درمان درد بزرگ عقبماندگي و از ميان برداشتن عامل اصلي آن يعني متلاشي كردن مراكز قدرت و سلطه تحقّق مييابد و مراكز سلطه و قدرت و زور و سرمايهداري در عالم متلاشي ميگردد و تودههاي انساني از يوغ فشار و سلطهجويي كامروايان تاريخ آسوده ميگردند.
2. به كتابهاي ديكتاتوري كارتلها، ترجمه و اقتباس دكتر همايون الهي،1363 اميركبير و «جهان مسلّح، جهان گرسنه»، ويلبرانت، ترجمة همايونپور، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي چاپ اوّل 1365 و «چگونه نيمي ديگر ميميرند»، سوزان جرج، ترجمة مهدي قراچهداغي، پژمان،1363. و «امپرياليسم و عقبماندگي»، دكتر همايون الهي، شركت آموزش فرهنگي انديشه، 1367. و «اقتصاد سياسي سرمايهداري» و... مراجعه شود.
3. ر.ك: «كافي»3/568 و ج 1، ص 542.
4. «كافي» 8/32؛ «مستدرك نهجالبلاغه»/ 31؛ «الحياة» 2/493.
5. «بحار» 51/78، «بحار» 51/88، «بحار» 51/123، «تفسير عياشي» 1/66؛ «بحار» 52/224، «بحار» 52/337.
6.«بحار»52/390؛ «غيبت نعماني»/237، با اندك اختلاف.
7. عدالت اجتماعي ص23 ـ57.
8. و لو ان اهلالقري امنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركات منالسماء والارض»: اگر مردم آباديها ايمان آورده و تقوا پيشه ساخته بودند،ويشان ميگشوديم...» اعراف7/96.
9. بحارالأنوار، ج 51، ص 83.
10. سوره نوح (71)، آيات 10 ـ 12؛ نيز بحارالأنوار، ج 10، ص 104.
11. «كمالالدّين» 1/231.
12. «موسوعةالامامالمهدي»، (الكتاب الثالث)، 780، به نقل از اعلامالوري/413، «نهجالبلاغه»/ 425، «كمالالدين» 1/331.
13. به كتاب ديكتاتوري كارتلها×» و «امپرياليسم و عقبماندگي» و «چگونه نيمي از ديگر ميميرند» و «جهان مسلح، جهان گرسنه» و... رجوع شود تا معلوم گردد كه چگونه سرمايهها و كالاها و همه منافع و منابع انسانهاي مظلوم در سراسر جهان به جيب عدهاي بسيار اندك (در مقايسه با افراد جامعه بشري) روانه ميگردد.
14. «خورشيد مغرب»/ 31، به نقل از «المهدي الموعودالمنتظر» 1/279.
15. براي روشن شدن اين موضوع به «الحياة» ج 4 ص 160 به بعد رجوع شود.
16. «موسوعة الامام المهدي»، الكتاب الثالث، 770. محمد الصدر، مكتبةالامام اميرالمؤمنينالعامه، اصفهان.
محمد حکیمی