سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد «4» چنانكه در هرانقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن، باعث انقلاب مىگردد، اين موضوع در ضمن يك روايت جامع بهطور مشروح بيان شده و امام صادق عليه السّلام آن را در 119 مادّه بيان كرده است و اينك ترجمه روايت:
حضرت امام صادق عليه السّلام به يكى از يارانش فرمود:
1- هرگاه ديدى: حق بميرد و طرفدارانش نابود شوند.
2- و ديدى كه: ظلم همهجا را گرفته.
3- و ديدى: قرآن فرسوده شده و درست معنى نمىشود.
4- و ديدى: دين همچون ظرف توخالى، و بىمحتوا شده است.
5- و ديدى: طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شدهاند.
6- و ديدى: كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمىشود و بدكاران بازخواست نمىشوند.
7- و ديدى: چنان فسق و فجور آشكار شده كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء مىكنند.
8- و ديدى: افراد باايمان سكوت كرده و سخنشان را نمىپذيرند.
9- و ديدى: شخص بدكار، دروغ گويد، و كسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمىكند.
10- و ديدى بچّهها، بزرگان را تحقير كنند.
11- و ديدى: قطع پيوند خويشاوندى شود.
12- و ديدى: بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13- و ديدى نوجوانان پسر، همان كنند كه زنان مىكنند.
14- و ديدى: زنان با زنان ازدواج نمايند.
15- و ديدى: ستايش دروغين از اشخاص، زياد شود.
16- و ديدى: انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مىكنند و كسى مانع نمىشود.
17- و ديدى: افراد با ديدن كار و تلاش نامناسب مؤمنين، به خدا پناه مىبرند.
18- و ديدى: همسايه به همسايه خود آزار و اذيت مىرساند و از آن جلوگيرى نمىشود.
19- و ديدى: كافر به خاطر سختى مؤمن، شاد است.
20- و ديدى: شراب را آشكارا مىآشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مىنشينند و از خداوند متعال نمىترسند.
21- و ديدى: كسى كه امر به معروف مىكند خوار و ذليل است.
22- و ديدى آدم بدكار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نيرومند و مورد ستايش است.
24- و ديدى راه نيك بسته و راه بد باز است.
25- و ديدى خانه كعبه تعطيل شده، و تعطيلى آن ادامه پيدا مىكند.
26- و ديدى: انسان به زبان مىگويد ولى عمل نمىكند.
27- و ديدى: مردان از مردان و زنان از زنان لذّت مىبرند، (يا مردان خود را براى مردان، و زنان خود را براى زنان فربه مىكنند).
28- و ديدى: زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تأمين مىشود.
29- و ديدى: زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشكيل مىدهند.
30- و ديدى: در ميان فرزندان عباس «عباسيان» كارهاى زنانگى به وجود آيد.
31- و ديدى: زن براى زنا با مردان، با شوهر خود همكارى و كمك مىكنند.
32- و ديدى: بيشترين مردم و بهترين خانههايى را كه زنان را بر بدكارى كمك مىكنند.
33- و ديدى: مؤمن، خوار و ذليل شمرده شود.
34- و ديدى: بدعت و زنا آشكار شود.
35- و ديدى: مردم به شهادت ناحق اعتماد كنند.
36- و ديدى: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
37- و ديدى: دين براساس ميل اشخاص معنى شود و كتاب خدا و احكامش تعطيل گردد.
38- و ديدى: جرئت بر گناه آشكار شود، و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد.
39- و ديدى مؤمن نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش.
40- و ديدى: ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد.
41- و ديدى: سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند.
42- و ديدى: واليان در قضاوت رشوه بگيرند.
43- و ديدى: پستهاى مهم واليان براساس مزايده است نه براساس شايستگى.
44- و ديدى: مردم را از روى تهمت و يا سوء ظن بكشند.
45- و ديدى: مرد به خاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد.
46- و ديدى: مرد از بدكارگى همسرش نان مىخورد.
47- و ديدى: زن به شوهرش خرجى مىدهد.
48- و ديدى: مرد همسر و كنيزش را كرايه مىدهد و به غذاى پست (كه از اين راه بدست مىآورد) خشنود است.
49- و ديدى: سوگندهاى دروغ به خدا بسيار گردد.
50- و ديدى: آشكارا قماربازى مىشود.
51- و ديدى: مشروبات الكلى بطور آشكار بدون مانع خريد و فروش مىشود.
52- و ديدى: زنان مسلمان خود را به كافر مىبخشند.
53- و ديدى: كارهاى زشت آشكار شده و هركس از كنار آن مىگذرد مانع آن نمىشود.
54- و ديدى: مردم محترم، توسّط كسى كه مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
55- و ديدى: نزديكترين مردم به فرمانداران آنانى هستند كه به ناسزاگويى به ما خانواده عصمت عليهم السّلام ستايش شوند.
56- و ديدى: هركس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش را قبول نمىكنند.
57- و ديدى: در گفتن سخن باطل و دروغ، با همديگر رقابت كنند.
58- و ديدى: شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است.
59- و ديدى: همسايه از ترس زبان بد همسايه، او را احترام مىكند.
60- و ديدى: حدود الهى تعطيل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61- و ديدى: مسجدها طلاكارى (زينت داده) شود.
62- و ديدى: راستگوترين مردم نزد آنها مفتريان دروغگو است.
63- و ديدى: بدكارى آشكار شده و براى سخنچينى كوشش مىشود.
64- و ديدى: ستم و تجاوز شايع شده است.
65- و ديدى: غيبت، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض ديگر را به آن بشارت دهند.
66- و ديدى: حج و جهاد براى خدا نيست.
67- و ديدى: سلطان به خاطر كافر، شخص مؤمن را خوار كند.
68- و ديدى: خرابى بيشتر از آبادى است.
69- و ديدى: معاش انسان از كمفروشى بدست مىآيد.
70- و ديدى: خونريزى آسان گردد.
71- و ديدى: مرد به خاطر دنيايش رياست مىكند.
72- و ديدى: نماز را سبك شمارند.
73- و ديدى: انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش را نداده است.
74- و ديدى: قبر مرده ها را بشكافند و آنها را اذيّت كنند.
75- و ديدى: هرجومرج بسيار گردد.
76- و ديدى: مرد روز خود را با مستى به شب مىرساند و شب خود را نيز به همين منوال به صبح برساند و هيچ اهميّتى به مردم ندهد.
77- و ديدى: با حيوانات آميزش مىشود.
78- و ديدى: مرد به مسجد (محل نماز) مىرود وقتى برمىگردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزديدهاند.)
79- و ديدى: حيوانات همديگر را بدرند.
80- و ديدى: دلهاى مردم، سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است.
81- و ديدى: بر سر كسبهاى حرام آشكارا، رقابت كنند.
82- و ديدى: نمازخوان براى خودنمايى نماز مىخواند.
83- و ديدى: فقيه براى دين، فقه نمىآموزد و طالب حرام، ستايش و احترام مىگردد.
84- و ديدى: مردم در اطراف قدرتمندانند.
85- و ديدى: طالب حلال، مذمّت و سرزنش مىشود و طالب حرام ستايش و احترام مىگردد.
86- و ديدى: در مكّه و مدينه كارهايى مىكنند كه خدا دوست ندارد و كسى از آن جلوگيرى نمىكند، و هيچكس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمىشود.
87- و ديدى: آلات موسيقى و لهو در مدينه و مكّه آشكار گردد.
88- و ديدى: مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهى از منكر كند ولى ديگران او را از اين كار برحذر مىدارند.
89- و ديدى: مردم به همديگر نگاه مىكنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مىكنند) و از مردم بدكار پيروى نمايند.
90- و ديدى: راه نيك خالى و پيرو ندارد.
91- و ديدى: مرده را مسخره كنند و كسى براى او اندوهگين نشود.
92- و ديدى: سال بهسال بدعت و بدىها بيشتر شود.
93- و ديدى: مردم و جمعيّتها جز از سرمايهداران پيروى نكنند.
94- و ديدى: به فقير چيزى دهند كه برايش بخندند ولى در راه غير خدا ترحّم كنند.
95- و ديدى: علائم آسمانى آشكار شود و كسى از آن نگران نشود.
96- و ديدى: مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا مىآورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمىكند.
97- و ديدى: انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند ولى در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد.
98- و ديدى: عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند، بلكه نزد فرزند از همه بدترند.
99- و ديدى: زنها بر مسند حكومت بنشينند، و هيچ كارى جز خواسته آنها پيش نرود.
100- و ديدى: پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد.
101- و ديدى: اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آنروز گناه بزرگى مانند بدكارى، كمفروشى، و زشتى انجام نداده، ناراحت است.
102- و ديدى: قدرتمندان، غذاى عمومى مردم را احتكار كنند.
103- و ديدى: اموال حق خويشان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله (خمس) در راه باطل تقسيم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104- و ديدى: به وسيله شراب، بيمار را مداوا كنند، و براى بهبودى بيمار آن را تجويز نمايند
105- و ديدى: مردم در مورد امر به معروف و نهى از منكر و ترك دين بىتفاوت و يكسانند.
106- و ديدى: سر و صداى منافقان برپا است ولى سر و صداى حقطلبان خاموش است.
107- و ديدى: براى نماز مزد مىگيرند.
108- و ديدى: مسجدها پر است از كسانى كه از خدا نترسند و غيبت هم نمايند.
109- و ديدى: شرابخوار مست، پيشنماز مردم شود.
110- و ديدى: خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند.
111- و ديدى: قاضيان برخلاف دستور خداوند قضاوت كنند.
112- و ديدى: استانداران از روى طمع، خائنان را امين خود قرار دهند.
113- و ديدى: فرمانروايان، ميراث (مستضعفان) را در اختيار بدكاران از خدا بىخبر قرار دهند.
114- و ديدى: بر روى منبرها از پرهيزكارى سخن مىگويند ولى گويندگان آن پرهيزكار نيستند.
115- و ديدى: صدقه را با وساطت ديگران بدون رضاى خدا و بخاطر درخواست مردم بدهند.
116- و ديدى: به نماز اوّل وقت اهميّت ندهند.
117- و ديدى: همّ و هدف مردم، شكم و شهوتشان است.
118- و ديدى: دنيا به آنها روى كرده است.
119- و ديدى: نشانههاى برجسته حق، ويران شده است، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد .... «1»
البتّه بايد توجّه داشت، كه اين نشانه٫ها هم اكنون در دنياى غرب، در اروپا و آمريكا و حتى بعضى از كشورهاى آفريقايى و آسيايى وجود دارد.
(1). بحار الانوار 52: 256 به بعد.