تعریف تجمّل چیست و آن تجمّلگرایی نهی شده در اسلام کدامست؟ در چه حدّ آن اسراف محسوب میشود و فرق دقیق آن با زیباییدوستی و زینتدادن چیست؟
••• بررسی علل و ریشههای تجمّلگرایی
تجمّلگرایی، به معنای گرایش به تجمّلات، یكی از پدیدههای نابهنجار اجتماعی و یك بیماری روانشناختی است. هر چند كه نمیتوان آن را یك رذیلت اخلاقی دانست، ولی باید اذعان كرد كه آثار آن از یك رذیلت اخلاقی در روحیه فرد و جامعه، كمتر نیست.گرایش به تجمّل، یك امر طبیعی و فطری است؛ ولی مراد از تجمّلگرایی در اینجا، شكل افراطی این گرایش است كه پیامدهای زیانباری را بر اقتصاد سالم خانواده و جامعه بر جا میگذارد و از مصادیق اتراف، تبذیر، اسراف و مانند آن به شمار میآید.
••• تجمّلگرایی مثبت و منفی
تجمّلگرایی به معنای گرایش به زیبایی و نمایش جمال و زیباییها، امری طبیعی و فطری در انسان است؛ زیرا انسان به هر چیز كمالی، گرایش داشته و از نقص و كمبود گریزان است. گرایش شدید انسان به خدا و تلاش برای ملاقات با او1 ریشه در همین گرایش به كمال و كمالات انسانی دارد. انسان، زیبایی را به عنوان یكی از مصادیق كمال، دوست داشته و بدان گرایش مییابد و زشتی را به عنوان مصداقی از نقص و كمبود دانسته و از آن میگریزد. بنابراین، گرایش انسان به تجمّلگرایی، گرایشی به سوی كمال و زیباییهاست.
در روایات اسلامی، این معنا بارها به اشكال مختلف بیان شده است كه انسان میبایست خداگونه شود و اسماء و صفات الهی را در خود ظهور و تجلّی بخشد و متألّه (خدایی) شود. از آنجایی كه خداوند جمیل است، زیبایی و جمال را دوست میدارد: «إِنَّ اللهَ جَمِیلٌ يُحِبُّ الْجَمَال.»2 انسان نیز به طور طبیعی به جمال و زیباییها گرایش دارد؛ زیرا میخواهد خدایی شود و این تلاش انسان برای خداییشدن است كه او را تجمّلگرا میسازد.
امام صادق(ع) میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ يُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُس؛3
همانا خداوند، زیبایی و تجمّل را دوست دارد و از فقر و فقرنمایی بدش میآید.»
از نظر آموزههای قرآنی، هستی براساس اموری چون عدالت و جمال و حسن آفریده شده است. پس انسان میبایست از این زاویه دید، به خود و هستی بنگرد و چنین گرایشی به هستی داشته باشد.
اصولاً بهرهمندی انسان در این فرصت كوتاه عمر، برای شدنهای كمالی، تنها از طریق بهرهگیری از این اصول و قوانین كمالی امكانپذیر است. اگر انسان خود را در دنیا برای ابديّت میسازد، میبایست این سازه، بهترین، كاملترین، زیباترین و معتدلترینها باشد.
به سخن دیگر، انسان در دنیا میبایست خدایی (متألّه) شود تا در آخرت، جلوههای آن را در اشكال گوناگون به تمام و كمال مشاهده نماید. برای دستیابی به این عنوان، متألّه لازم است كه از همه آنچه خداوند از طيّبات و كمالات و جمالات آفریده است، بهره برد. بهرهمندی درست از این نعمتهای الهی است كه مصداق درست شكر و سپاس از نعمت است. پس لازم است كه هر انسانی از پاكترین و زیباترین چیزهای آفرینش بهرهمند شود تا سیر كمالی تحوّل خود را در محیط پاك و زیبا بپیماید. خداوند در «آیه 32 سوره اعراف» درباره بهرهمندی انسان از نعمتهای الهی برای رشد و كمالیابی، در یك جمله تعریضی میفرماید:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْق؛
بگو چه كسی زینتهای الهی كه برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاكیزه را حرام كرده است؟!»
به سخن دیگر، زینتهای الهی و زیباییهای موجود در دنیا و همه روزیهای پاكیزه برای انسان آفریده شده است تا او بتواند در مسیر کمالیافتن، از آن بهره گیرد و به كمال مطلق، یعنی خداییشدن برسد. بنابراین، حرام كردن و تحریم آنها، به معنای كفران و ناسپاسی، بلكه خروج از طبیعت و قوانین حاكم الهی بر جهان و هستی میباشد.
انسانی كه سیر طبیعی را در چارچوب سنّتها و قوانین الهی میپیماید، گرایش به امور جمالی و زیبایی و زینتها دارد و میكوشد تا آن را به نمایش گذارد. بنابراین، گرایش داشتن به تجمّلات، زیباییها و زینتها، امری طبیعی و مصداق شكر نعمت است؛ بلكه لازم است تا انسان این تجمّلات و زینتها را به نمایش بگذارد و با نهان كردن آن، كفران و ناسپاسی نورزد. از اینرو پیامبر اكرم(ص) میفرمایند:
«إِنَّ اللهَ يُحِبُّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَی عَبْدٍ أَنْ يَرَی أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَيْه؛4
همانا خداوند وقتی نعمتی به بندهای داد، دوست دارد اثر نعمتش را بر او ببیند.»
خداوند در «آیه 77 سوره قصص» دستور میدهد كه برای رسیدن به آخرت و كمال مطلق تلاش كند و با بهرهگیری از تمام نصیب و سهم خویش از دنیا، آن را برای دستیابی به كمالات، به كار گیرد؛ بنابراین به پیامبرش(ص) فرمان میدهد:
«وَ ابْتَغِ فیما آتاكَ اللهُ الدَّارَ الاخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَكَ مِنَ الدُّنْیا؛
به هر چیزی كه خدا به تو عطا كرده، از قوای ظاهری و باطنی و مال و سایر نعمتهای دنیا بكوش تا ثواب و سعادت دار آخرت تحصیل كنی و لیكن بهرهات را هم از نعم الهی دنیا فراموش مكن.»
از نظر «قرآن»، همه انسانها اعمّ از زن و مرد، سفید و سیاه، مؤمن و كافر از نعمتهای دنیا بهرهمند هستند؛ هرچند كه در آخرت، تمام خوبیها و نعمتها از آن مؤمنان بهشتی است:
«قُلْ هِيَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً يَوْمَ الْقِیامَه؛5
بگو این نعمتها در دنیا برای اهل ایمان است و خالص اینها (یعنی لذّات كامل) و نیكوتر از اینها در آخرت برای آنان خواهد بود.»
به هر حال، تجمّلگرایی، یعنی گرایش به زیباییها و كمالات، گرایش طبیعی و فطری انسان است؛ امّا آنچه در این میان، به عنوان آفت از آن یاد میشود، افراط در تجمّلگرایی، به شكل یك بیماری روانی و ناهنجاری رفتاری است.
در ادبیات فارسی، وقتی از تجمّلگرایی سخن به میان میآید، همین رويّه افراطی در زندگی است كه از مصادیق اسراف، تبذیر و اتراف میباشد. تجمّلگرایی، همانند رفاهزدگی، آسیبهای جدّی به ساختار اقتصاد سالم جامعه وارد میكند؛ زیرا تجمّلگرایی موجب میشود تا افراد از صرفهجویی و قناعتطبعی بیرون روند و با از میان بردن ثروت و هدر دادن آن، گردش درست اقتصادی را مختل نمایند؛ چنان كه تجمّلگرایی منفی موجب میشود تا انسان در دام ناسپاسی و كفران نعمت گرفتار آید و نعمتهای الهی را تباه سازد؛ زیرا این روحیه و رويّه منفی، عامل اسراف و تبذیر و ریخت و پاشها و از میان بردن نعمتهای الهی میباشد.
••• مصادیقی از تجمّلگرایی منفی
برای اینكه درك درستی از مسئله تجمّلگرایی منفی داشته باشیم، مصادیقی از آن بیان میشود تا معلوم شود كه چرا تجمّلگرایی، جزو مصادیق اسراف، تبذیر و اتراف محسوب میگردد.
كسانی كه دچار تجمّلگرایی هستند، با توجّه به مد روز عمل میكنند و گرفتار بیماری مدگرایی هستند؛ اینان با چشم و همچشمی، هر از گاهی وسایل خانه، تلویزیون، فرش، یخچال، ماشین لباسشویی و مانند آن را به سمساری میدهند و وسایل، نویی را میخرند. این در حالی است كه این وسایل سالم هستند و هیچ مشكل فنّی یا زیبایی ندارند؛ بلكه تنها به سبب آنكه چیدمان منزل تغییر یافته است یا رنگهای وسایل با هم سازگاری ندارند، از دور خارج میشوند.
برخی از افراد، هر از گاهی تلفن همراه خویش را تغییر میدهند یا اتومبیل سواری را میفروشند تا با مد روز همراه شوند یا اینكه كلاس بگذارند و سری توی سرها درآورند.
••• ریشهیابی تجمّلگرایی منفی
از نظر قرآن، ریشه تجمّلگرایی منفی در اموری، چون حسادت، احساس حقارت، تكبّر، تفاخر و مانند آن نهفته است. در حقیقت، ریشه این ناهنجاری رفتاری را میبایست در بیماریهای روانی افراد جستوجو كرد؛ زیرا مشكلات روانی چون احساس حقارت، خودبزرگبینی، خودپسندی، تکبّر، فخرفروشی و تفاخر، مردم را به سمت و سوی تجمّلگرایی منفی میكشاند و زمینهساز اسراف و تبذیر و ریخت و پاش میشود.
از نظر علوم مختلف انسانی، از جمله روانشناسی اجتماعی، این معنا به اثبات رسیده است كه انسانها در رفتارها، تابع بینشها و نگرشهای خود هستند. خداوند نیز همین معنا را در آیات قرآنی بارها بیان كرده است. در برخی از آیات قرآنی برای تحلیل و تبیین گرایش به تجمّلات منفی و زیادهروی در آن، به بینشها و نگرشهای گروهی از انسانها توجّه میدهد و ما را با این قانون آشنا میسازد كه چگونه رفتارهای انسانی متأثّر از بینشها و نگرشهای درست و نادرست آنان است؛ از جمله در «آیه 92 سوره نجم» درباره علّت گرایش انسان به زندگی دنیا و فراموشی زندگی اخروی و تلاش برای آن، بیان میكند كه هرگاه انسانی از نظر بینشی و نگرشی به خطا و اشتباه رفته و به دنیا اصالت داده یا خدا را نشناسد یا خدا را فراموش كرده باشد و برای دنیا، هدف و حكمتی قائل نباشد، دنیا برای او اصالت مییابد و زندگی دنیوی، جایگزین همه چیز او میشود. بنابراین میكوشد تا خود را در دنیا ارضا و خشنود كند و سعادت را در زندگی دنیوی و كمالات آن بجوید. اینگونه است كه تجمّلگرایی برای او اصالت مییابد تا این چنین سعادت را معنا كند. انسانی كه دنیا برای او اصالت مییابد، فخر و بزرگی را نیز در امور مادّی، از جمله تجمّلات دنیوی میداند. این افراد، با مال و ثروت به دیگران مباهات میكنند.6
اینان دنیا را مایه مباهات میشمارند7 و میكوشند تا به هر شكلی شده، بزرگی خود را در مال دنیا به نمایش بگذارند و خود را اینگونه بزرگ بنمایانند. از اینرو به گردآوری مال میپردازند و در نمایش ثروت خویش افراط میكنند؛ چنان كه قارون با راهاندازی كاروانهایی از ثروت خود، در شهرها و خیابانها و نمایش آن میكوشید تا چشم مردمان تنگنظر دنیا دوست را پر كند و بزرگی خود را به نمایش گذارد و بر آنان تفاخر نماید.8
••• چشم و همچشمی
چشم و همچشمی نیز از عوامل مهم در تجمّلگرایی است. كسانی كه گرفتار كمبودهای روحی و روانی هستند و احساس عقده حقارت و نقص دارند، برای جبران این نقیصه، به تجمّلگرایی، دامن میزنند. با نگاهی به اطرافیان خود میتوانید دریابید كه چه كسانی به تجمّلگرایی بیش از دیگران بها میدهند. اینان كسانی هستند كه از عقده حقارت رنج میبرند و برای جبران آن، با نمایشی از بزرگی دروغین، از طریق تجمّلگرایی میكوشند حقارت خویش را بپوشانند و خود را بزرگ جلوه دهند. به عقیده برخی روانشناسان، تجمّلگرایی نوعی مكانیزم دفاعی جهت جبران عقده حقارت است. افراط در پوشیدن لباس با مدلها و رنگهای متنوّع، كاشف از عقده حقارتی است كه در این دسته از افراد، مشاهده میشود. بزرگنمایی از خود، برای جبران احساس حقارت و كوچكی، موجب میشود تا خود را بفریبند. اینگونه است كه تفاخر را از طریق اسراف، تبذیر، ریخت و پاش و تجمّلگرایی نشان میدهند تا به قول خودشان، دیگران، بزرگی ایشان را ببینند.
••• فقر فرهنگی
برخی دیگر، گرفتار فقر فرهنگی هستند و به دنبال تجمّلات میروند؛ زیرا گمان میكنند كه كمال در تجمّلگرایی و مصرف بیرويّه و ریخت و پاش است. الگوهای فرهنگی آنان كسانی هستند كه اهل اتراف و اسراف هستند. آنها با پیروی از این دست افراد، تجمّلگرایی را دامن میزنند. خداوند در «آیات 1 تا 5 سوره تكاثر»، جهالت و فقر فرهنگی را عامل اصلی برتر نمایی از طریق تجمّلگرایی و تكاثر و دیگر رفتارهای نابهنجار میداند. این افراد میكوشند تا گوی سبقت را در رقابت ناسالم تجمّلگرایی از دیگران بربایند؛ به این معنا كه اگر دیگران مجلس صد نفره برپا كردند، اینان مجلس سیصد تا پانصد نفری برپا میدارند. بر همین اساس، این افراد همواره از چشمگیر بودن، حالگیری، كلاسگذاری و عباراتی از این دست، در انجام كارهایشان بهره میگیرند و میگویند: كاری كردیم كه چشم همه را پر كرد یا تا كور شود هر آن كه نتواند دید.
در حقیقت گروهی از مردم به تقلید از دیگران، خودشان به تجمّلگرایی روی میآورند؛ اینان میخواهند تا همانند كسانی جلوه كنند كه الگوها و اسوههای آنان در زندگی هستند. بسیاری از مردم، الگوهای خود را از رهبران جامعه خویش میگیرند. بنابراین، نوع رفتارهای افراد خاص و رهبران جامعه، تأثیر بسیاری در تجمّلگرایی یا عدم آن دارد.
حاكم جامعه باید از بعضی كارهای مشروع كه به ظاهر كارهایی در سطح تجمّلگرایی، دنیادوستی، لذّتگرایی، حبّ جاه و مقام و مانند آن خوانده میشود، پرهیز كند؛ زیرا رفتار، كردار، طرز تفکّر و زندگی او به خاطر موقعیت خاصّی كه در جامعه دارد، در نظر عموم، به منزله معیاری برای خوبی و بدی رفتار به شمار میآید. به همین سبب، مردم از نوع خوراك، پوشاك، مسكن، اتومبیل و دیگر ظواهر زندگی او الگو میگیرند. در صورت بهرهمندی او از زندگی اشرافی، مردم نیز ناخودآگاه به تجمّلگرایی بیش از حد تشویق خواهند شد كه این خود، یكی از راههای شكلگیری اخلاق پست و اندیشههای بی ارزش در جامعه است. در صورت آلوده شدن كارگزاران كشور به تجمّلگرایی و زندگی مرفّه، مردم نیز براساس فرمایش حضرت علی(ع) كه:
«النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِم؛9
شباهت مردم به زمامدارانشان، بیشتر از شباهت آنان به پدرانشان است.»
گرفتار روحیه تجمّلگرایی، دنیاطلبی و رفاهزدگی میشوند كه این، ریشه بسیاری از انحرافها و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی است.
••• تجمّلگرایی، آفت اقتصاد سالم
همانگونه كه تجمّلگرایی به اقتصاد سالم خانواده آسیب وارد میسازد و بخش عظیمی از ثروت، به جای مصرف درست دنیوی و اخروی، صرف تجمّلگرایی میشود، آسیب جدّی به اقتصاد و جریان سالم آن نیز وارد میسازد؛ زیرا منابع اقتصادی و تولید را به سمت و سویی دیگر سوق میدهد كه به جای شكوفایی اقتصادی و قوام جامعه، موجب بحران اقتصادی در بلندمدّت میشود.
به عنوان نمونه، تجمّلگرایی در بهرهگیری افراطی از وسایل آرایشی، از سوی مردان و زنان، سبب میشود كه هم بخش بزرگی از ثروت و درآمد خانوار صرف هزینههای بیهوده و نادرست گردد و هم اینكه سمت و سوی تولید و سرمایه گذاری به سوی ساخت و تولید وسایل آرایش كشیده شود. نتیجه آن خواهد بود كه ثروت جامعه در جایی هزینه و سرمایه گذاری میشود كه قوام اقتصادی جامعه نیست و تأمینكننده امنيّت غذایی و آسایش جامعه نخواهد بود.
تجمّلگرایی، آفت صرفهجویی نیز میباشد. كسانی كه در دام تجمّلگرایی میافتند از صرفهجویی غافل میشوند و ثروت و سرمایه، بلكه تولید جامعه را به تباهی میكشانند. بسیاری از مشكلات جوامع انسانی به سبب خروج از اعتدال و گرایش به اسراف، تبذیر (ریخت و پاش) و رفاهزدگی است. از اینرو، آیتالله خامنهای درباره فرهنگ صرفهجویی، به عنوان عامل اصلی در اقتصاد سالم تأكید میكند و بیان میدارد:
لازم است به عنوان یك سیاست، ما مسئله صرفهجویی را در خطوط اساسی برنامهریزیهایمان در سطوح مختلف اعمال كنیم. مردم عزیزمان توجّه داشته باشند كه صرفهجویی، به معنای مصرف نكردن نیست؛ صرفهجویی به معنای درست مصرف كردن، به جا مصرف كردن، ضایع نكردن مال و مصرف را كارآمد و ثمربخش كردن است.
اسراف در اموال و در اقتصاد این است كه انسان مال را مصرف كند، بدون اینكه این مصرف اثر و كارایی داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. جامعه ما باید این مطلب را به عنوان یك شعار همیشگی در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعه ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست. ما باید به این مسئله اعتراف كنیم. عادتهای ما، سنّتهای ما، روشهای غلطی كه از این و آن یاد گرفتهایم، ما را به زیادهروی در مصرف، به نحو اسراف سوق داده است. باید در جامعه، نسبتی میان تولید و مصرف وجود داشته باشد؛ یك نسبت شایسته به سود تولید؛ یعنی تولید جامعه همیشه باید بر مصرف جامعه افزایش داشته باشد. جامعه از تولید موجود كشور استفاده كند؛ آنچه كه زیادی هست، صرف اعتلای كشور شود. امروز در كشور ما این جوری نیست. مصرف ما به نسبت، از تولیدمان بیشتر است؛ این كشور را به عقب میرساند؛ این ضررهای مهمّ اقتصادی بر ما وارد میكند و جامعه دچار مشكلات اقتصادی میشود. در آیات شریفه قرآن، بارها راجع به پرهیز از اسراف در امور اقتصادی تأكید شده. این به خاطر همین است.
اسراف، هم لطمه اقتصادی میزند، هم لطمه فرهنگی وقتی جامعهای دچار بیماری اسراف شد، از لحاظ فرهنگی هم بر روی او تاثیرهای منفی میگذارد. بنابراین، مسئله صرفهجویی و اجتناب از اسراف، فقط یك مسئله اقتصادی نیست؛ هم اقتصادی است، هم اجتماعی و هم فرهنگی و آینده كشور را تهدید میكند.10
بنابراین، برای دستیابی به یك اقتصاد سالم و شكوفا نیازمند آن هستیم كه درست مصرف كردن را بیاموزیم و از تجمّلگرایی به عنوان مصداقی از مصرف بیرويّه و ضدّاقتصادی و از مصادیق اسراف و تبذیر پرهیز كنیم.
پینوشتها:
1. سوره انشقاق، آیه 6.
2. «الكافی»، محمّدبن یعقوب كلینی، تهران، دارالكتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق. ج6، ص 438.
3. همان، ج6، ص 440.
4. «تحفالعقول»، حسنبن علی ابنشعبه حرّانی، قم، جامعه مدرّسین، چاپ دوم، 1363، ص 56.
5. سوره اعراف، آیه 23.
6. «مفردات الفاظ قرآن كریم»، ص 627، در توضیح واژه «فخر»؛ نیز «لسانالعرب»، ابنمنظور، ج10، ص1981.
7. سوره حدید، آیه 20.
8. سوره قصص، آیات 76 تا 79.
9. همان، ابنشعبه حرّانی، ص 208.
10. تاریخ: 1/1/8831- مشهد مقدّس.