آمدن عيسى(عليه السلام) از آسمان و يارى امام مهدى(عليه السلام): از دیدگاه سنیان
موقعیت شما: موعود»مهدویت و آخرالزمان»مقالات مهدویت و آخرالزمان»امام مهدی (ع)»ظهور»ویژگی‌ها و چگونگی واقعة شریف ظهور»آمدن عيسى(عليه السلام) از آسمان و يارى امام مهدى(عليه السلام): از دیدگاه سنیان

آمدن عيسى(عليه السلام) از آسمان و يارى امام مهدى(عليه السلام): از دیدگاه سنیان

شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۰۱
امتیاز این گزینه
(6 آرا)

عبد الرزاق  از ابو هريره آورده است كه رسول خدا فرمود : چه حالى خواهيد داشت اگر عيسى بن مريم از آسمان بيايد و حكومتى تشكيل دهد و پيشواى شما شود ( يا فرمود : در حالى كه امامتان از شماست ) ؟ عبد الرزاق  از ابو هريره نقل كرده است كه رسول خدا فرمود : سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست ! نزديك است كه عيسى بن مريم به ميانتان بيايد و حاكمى عادل و امامى دادگر باشد . صليب ها را بشكند و خوك ها را بكشد و قانون جزيه بنهد و آن قدر مال ببخشد كه احدى نياز نداشته باشد كه مالى بپذيرد .

 



جامع السيوطى  آمده كه رسول خدا افزود : اگر (مسيح(عليه السلام)) بر قبرم بايستد و بگويد : اى محمد ، برايش حاضر مى شوم .

مسند الشاميين  آورده است : « در رزق حلال مى افزايد » . ابو اشعث از راوى (ابوهريره) پرسيد : گمان نمى كنم بر شما چهار زن كه حلال است ، بيفزايد ! ابو هريره بدو نگريسته و لبخند زد و گفت : درست گفتى .

ابو اشعث ، ابو هريره را به زحمت انداخت و از او خواست كه اگر عيسى(عليه السلام) ازدواج با زن پنجم را كه حلال است ، حلال مى كند ، بيان نمايد ; اما ابوهريره چنين مطلبى را رد كرد و نگفت چه حرام هايى حلال مى شود .

بيان شافعى از ابو سعيد آورده است كه رسول الله فرمود : مهدى كه عيسى بن مريم پشت سرش نماز مى خواند ، از ماست . حافظ ابو نعيم هم در كتاب مناقب المهدى(عليه السلام)كه از كتب اصولى حديث است ، اين را آورده است .


بيان شافعى  از حذيفه نقل مى كند كه رسول خدا فرمود : وقتى عيسى(عليه السلام)بيايد ، مهدى متوجه مى شود ، گويا از مويش آب مى چكد ، مهدى مى گويد : بيا و پيشنماز مردم باش . عيسى مى گويد : نماز جماعت به قصد شما برپا شده است ، از اين رو عيسى(عليه السلام)پشت سر مهدى كه از فرزندانم است ، نماز مى گزارد . در پايان نماز ، عيسى برمى خيزد و مهدى در جايگاه مى نشيند . عيسى با مهدى بيعت مى كند و چهل سال مى ماند . شافعى مى افزايد : ابو نعيم در مناقب المهدى روايت را به همين صورت آورده است .

نيز عقد الدرر مانند بيان شافعى با تفاوت اندك به نقل از طبرانى و ابو نعيم ; الحاوى  مانند روايت دوم عقد الدرر از دانى ; صواعق ابن حجر  مانند روايت دوم عقد الدرر از طبرانى و ابن حبان .

القول المختصر  مى گويد : در حالى كه مهدى و مؤمنان همراهش در بيت المقدس اند . . . عيسى دستش را بر شانه امام مى گذارد و مى گويد : پيش بيا و نماز بگزار كه به قصد تو برپا شده است ، پس مهدى كه امام مسلمانان و عيسى(عليه السلام)است ، برايشان نماز مى خواند .

ارتقاء الغرف سخاوى  از حذيفه با سند مرفوع آورده است : مهدى متوجه آمدن عيسى بن مريم(عليه السلام) مى شود. . . مهدى مى گويد : پيش بيا و براى مردم نماز بگزار ; اما عيسى مى گويد : نماز به قصد تو برپا شده است ; پس پشت سر فرزندم مهدى ، نماز مى خواند .

ابن حماد  از عبد الله بن عمرو آورده است : عيسى بن مريم براى يارى مهدى ، از آسمان فرود مى آيد و پشت سرش نماز مى خواند .

بدائع الزهور  از اويس ثقفى آورده است كه پيامبر فرمود : عيسى بن مريم هنگام برپايى قيامت ، فرود مى آيد و محل نزولش كنار مناره بيضا در شرق مسجد جامع دمشق است . ميان قامت ، سياه مو و سفيدگون است . ابتدا وارد مسجد مى شود و روى منبر مى نشيند و مردم به سخن او گوش مى دهند . مسلمانان و مسيحيان و يهوديان خدمتش مى رسند و آنچنان ازدحام مى شود كه همديگر را لگد مى كنند . مؤذن مسلمانان اذان مى گويد و نماز برپا مى شود كه نماز صبح است . عيسى مأموم مى شود و در نماز به مهدى اقتدا مى كند .

ابن شيبه  از عثمان بن ابو العاص در حديثى طولانى آورده است : عيسى بن مريم ، هنگام نماز صبح فرود مى آيد . امير مردم (مهدى) به او مى گويد: اى روح الله ! پيش بيا و برايمان نماز بگزار . مى گويد : شما امتى هستيد كه بعضى براى برخى ديگر رهبر و اماميد ]و تو امام همگان هستى[ پيش بيا و برايمان نماز بخوان . مهدى پيش مى آيد و براى مردم نماز مى خواند . وقتى مهدى برود ، عيسى با سلاح به سوى دجال مى رود . وقتى دجال او را مى بيند ، مانند سرب ذوب مى شود . عيسى شمشيرش را در سينه دجال فرو كرده و او را مى كشد ، بعد يارانش را شكست مى دهد .

ر.ك : احمد  و مانند ابن شيبه ، طبرانى كبير  مانند روايت نخست احمد از ابو نضره ; حاكم  مانند روايت نخست احمد با تفاوت اندك كه بنا بر شرط مسلم صحيح دانسته ; در المنثور  مانند روايت نخست احمد با تفاوت اندك ، و گفته : روايت را اينان آورده اند : ابن ابى شيبه ، احمد ، طبرانى ، حاكم به نقل از عثمان بن عاص كه صحيح دانسته و . . .

عقد الدرر  مى نويسد : وقتى كه امير مؤمنان على بن ابى طالب(عليه السلام) از دجال سخن مى گفت فرمود : مهدى(عليه السلام) وارد بيت المقدس شده و پيش نماز مردم مى شود . وقتى در روز جمعه ، نماز برپا گردد ، عيسى بن مريم كه دو لباس سرخ برّاق به تن دارد ، مى آيد . سفيدگون است ، موهاى مجعد دارد و گويا از سرش روغن مى چكد . شبيه ترين فرد به پدرتان ابراهيم خليل الرحمان(عليه السلام) است . مهدى مى فهمد و به عيسى(عليه السلام) مى نگرد و مى فرمايد : اى فرزند مريم بتول ! پيشنماز مردم باش . مى گويد : نماز به قصد تو برپا شده است . پس مهدى(عليه السلام) پيش مى رود و براى مردم نماز مى گزارد و عيسى(عليه السلام) پشت سرش اقتدا مى كند و با مهدى بيعت مى نمايد .

بعد عيسى به سوى دجال مى رود ، وقتى به او مى رسد ، ضربه اى مى زند كه سفيانى مانند سرب آب مى شود . زمين هيچ يك از ياران دجال را نمى پذيرد و اگر پشت سنگ و درخت پنهان شده باشند ، به مؤمن مى گويند : يك كافر اينجاست ، او را بكُش ! عيسى(عليه السلام) با زنى از قبيله غسان ازدواج مى كند و فرزندى برايش مى آورد . به قصد حج حركت مى كند اما خدا پيش از رسيدن به مكه ، روحش را مى گيرد .

سنن دانى مى نويسد : جابر بن عبدالله مى گويد كه رسول خدا فرمود : گروهى از امتم در راه حق مى جنگند تا عيسى بن مريم از آسمان ، هنگام طلوع فجر در بيت المقدس فرود آيد . خدمت مهدى مى رسد و مهدى به او مى گويد : اى پيامبر خدا ! پيش بيا و برايمان نماز بگزار ، عيسى پاسخ مى دهد : ميان اين امت ، برخى رهبر و پيشواى ديگرانند ، چون نزد خدا گرامى و عزيزند .

احمد  از ابو هريره آورده است كه رسول خدا فرمود : عيسى بن مريم از آسمان مى آيد و خوك ها را مى كشد و صليب ها را از بين مى بَرَد و مردم براى نمازش جمع مى شوند . آن قدر مال مى بخشد كه ديگر كسى نمى پذيرد . قانون خراج مى نهد . در منطقه « روحا » فرو آمده ، از آنجا حج يا عمره مى گزارد يا هر دو را به جا مى آورد .

در ادامه ابو هريره اين آيه را خواند : « تمام اهل كتاب پيش از مرگ مسيح به او ايمان مى آورند و روز قيامت بر نيك و بد آنان گواه خواهد بود » ( نساء / 159 )

حاكم  روايت را صحيح دانسته و از ابو هريره نقل كرده كه رسول الله فرمود : عيسى بن مريم حاكمى عادل و امامى دادگر است . از راه دور به قصد حج يا عمره ويا هر دو مى رود . بر سر قبرم آمده ، بر من درود مى فرستد و بدو پاسخ مى دهم .



نگارنده : اين احاديثى كه تصريح دارد عيسى(عليه السلام) پشت سر امام مهدى(عليه السلام)نماز مى خواند وبه او اقتدا مى كند را قبل از بيدار شدن شارحان و از بين بردن آنها ، حفظ كنيد!

در تفسير طبرى به نقل از « ابن زيد » در تفسير « إن من أهل الكتاب . . . » ( نساء / 159 ) آمده است : ابن عباس ، ابن زيد ، ابو مالك و حسن بصرى مى گويند : وقتى عيسى بن مريم فرود بيايد و دجال را بكشد ، همه يهوديان روى زمين به او ايمان مى آورند اما ايمانشان ديگر سودى به حالشان ندارد !
بيهقى از مجاهد آورده است : شأن نزول « حتى تضع الحرب أوزارها » تا نزول عيسى بن مريم است ]كه جنگ ها به پايان مى رسد[ .

ر.ك : الجامع لأحكام القرآن  از مجاهد و ابن جبير كه مى گويد : مقصود خروج عيسى(عليه السلام)است ، همچنين در المنثور  مانند روايت احمد را آورده و مى گويد : اينها روايت را آورده اند : عبد بن حميد ، ابن ابى حاتم ، ابن مردويه به نقل از ابو هريره ; احمد از ابو هريره كه پيغمبر فرمود : هر كسى از شما زنده بماند ، نزديك است عيسى بن مريم را ببيند كه امامى هدايتگر است و حاكمى عادل . صليب ها را مى شكند و خوك ها را مى كشد و جزيه مى نهد و جنگ ها به پايان مى رسد .

مانند روايت در مسند الجامع است . قرار دادن جزيه يعنى اينكه اهل كتاب يا بايد اسلام بياورند يا آماده جنگ باشند .

موطأ مالك  از ابن عمر آورده است كه رسول خدا فرمود : شبى در خواب كنار كعبه مردى سبزه را ديدم كه زيباترين آدم سبزه اى بود كه مى شد ديد . زيباترين گيسو را داشت كه تا شانه اش ريخته بود ، آن را بافته بود و گويا از آن آب مى چكيد . بر دو مرد يا بر شانه دو مرد تكيه داده بود و طواف مى كرد ، پرسيدم : اين مرد كيست ؟ گفتند : مسيح بن مريم است . بعد مردى با موى فر و مجعّد ديدم كه چشم راستش كور و همچون انگورى برآمده بر آب بود . پرسيدم : كيست ؟ گفتند : دجال است .

طيالسى  از سعيد بن مسيب آورده است كه رسول خدا فرمود : عيسى بين دو مرد بود و گويا از موى سرش آب مى چكيد . مردى سرخ گون ، با موى مجعد نيز ديدم كه چشم راستش كور و گويا انگورى برآمده بر آب بود . گفتند : دجال است . شبيه ترين فرد به « ابن قطن خزاعى » از قبيله بنى مصطلق بود .

ابن حماد  برخى قسمت ها را از ابن عمر آورده ، در و  ديگران به نقل از ابن عمر روايت را آورده اند ; نيز احمد  از ابن عباس آورده است كه پيغمبر فرمود : شبى كه به معراج رفتم ، موسى بن عمران را ديدم . مردى بلند قد با موى مجعّد مانند مردان قبيله « شئوءه » بود . عيسى بن مريم را ديدم كه ميانه قد ، با پوستى سرخ و سفيد و مويى فروهشته بود .

صحيح بخارى  از ابن عمر آورده است كه پيغمبر فرمود : خدا كور نيست اما چشم راست دجال كور و مانند انگور بر آمده بر آب است . شبى كنار كعبه در خواب مردى سبزه را ديدم كه زيباترين اشخاص بود . گيسويش بين شانه هايش آويزان بود و مويش را بافته بود . از سرش گويا آب مى چكيد . دستش را بر شانه دو مرد نهاده ، طواف بيت مى كرد . پرسيدم : كيست ؟ گفتند : مسيح بن مريم است . بعد پشت سرش مردى با موى مجعّد و فِرْ ديدم ]كه دجال بود[ .

مانند روايت آخر احمد به نقل از جابر و نيز سه روايت از ابن عمر آمده است; در المنثور  مانند روايت نخست مسلم با تفاوت اندك كه گفته است : روايت را اينها آورده اند : عبد بن حميد ، بخارى ، مسلم ، ابن جرير ، ابن منذر ، ابن ابى حاتم ، ابن مردويه ، بيهقى در الدلائل از طريق « قتاده » از ابو العاليه از ابن عباس و . . .

طيالسى  از ابو هريره نقل مى كند كه رسول خدا فرمود : پيامبران ، برادر پدرى همديگر هستند اما مادران شان جدايند . دين شان يكى است . من نزديك ترين فرد به عيسى بن مريم هستم ، چون بين من و او پيامبرى نيست . اگر او را ديديد ، بدانيد كه مردى ميانه قد و با پوستى سرخ و سفيد است كه دو لباس زرد كم رنگ به تن دارد . گويا از سرش آب مى چكد ، در حالى كه خيس نشده است . صليب را مى شكند و خوك را مى كشد و مال بسيار مى بخشد . خدا در زمانش بجز اسلام تمام اديان را از بين مى برد . خدا در زمان او دجال گمراه و كور و دروغگو را هلاك مى كند . روى زمين امنيت برقرار مى شود ، بطورى كه شير با شتر ، پلنگ با گاو و گرگ با گوسفند همراه است . كودكان با مار ، بازى مى كنند و آنها نيش نمى زنند . مسيح چهل سال روى زمين مى ماند ، بعد مى ميرد . مسلمانان بر او نماز مى گذارند و دفنش مى كنند .

ابن ابى شيبه  مانند روايت نخست طيالسى را آورده است كه : تا زمانى كه خدا بخواهد روى زمين مى ماند ، بعد مى ميرد و مسلمانان بر او نماز مى خوانند .

طيالسى  از ابو هريره آورده است كه رسول خدا فرمود : جز عيسى بن مريم(عليه السلام)كسى نمى تواند دجال را بكشد .

ابن حماد از كعب نقل مى كند : عيسى بن مريم(عليه السلام) كنار مناره اى كه جنب در شرقى دمشق است ، فرود مى آيد . جوانى سرخ گون است كه دو فرشته همراه اوست و دست بر شانه هر دو نهاده است .

بو و نَفَسش به هر كافرى برسد مى ميرد و نفسش تا جايى كه مى بيند ، مى رسد . وقتى نَفَس او به دجال مى خورد ، مانند شمع آب مى شود و مى ميرد . ابن مريم به طرف مسلمانان بيت المقدس مى رود و خبر مرگ دجال را مى دهد و يك بار پشت سر امير مسلمانان نماز مى خواند ، آن گاه ابن مريم برايشان نماز مى گزارد . آن جا نبرد و حماسه اى است . مسيحيان باقى مانده مسلمان شده و عيسى مى ماند و آنان را به درجات شان در بهشت بشارت مى دهد .

اين روايت ، از افسانه هايى است كه كعب داخل احاديث مربوط به آخر الزمان كرده است .

ابن حماد از عبدالله نقل مى كند كه پيامبر فرمود : وقتى دجال به گردنه افيق برسد ، سايه اش بر سر مسلمانان مى افتد ، در حالى كه براى نبرد با او تير در كمان مى گذارند ، ندايى مى گويد : اى مردم ! برايتان كمك رسيده است . آنان از گرسنگى دچار ضعف اند . سه بار آن ندا شنيده مى شود ; زمين تابان مى گردد و عيسى بن مريم فرود مى آيد ، سوگند به پروردگار كعبه مى گويد : اى مسلمانان ! پروردگارتان را سپاس و ستايش و تهليل و تكبير بگوييد . اين كار را مى كنند ، ولى براى فرار بر يكديگر پيشى مى گيرند و احساس مى كنند زمين براى آنان تنگ است .

وقتى چند ساعت بعد به باب « لد » برسند ، عيسى بن مريم را مى بينند كه آن جا فرود آمده است . وقتى دجال نگاهش به عيسى بيافتد ، حضرت مى گويد : نماز بخوان . دجال مى گويد : اى پيغمبر خدا ! نماز خوانده شده است . عيسى مى گويد : اى دشمن خدا ! پيش بيا و نماز بخوان . وقتى پيش مى آيد كه نماز بخواند ، عيسى مى گويد : اى دشمن خدا ! مى پندارى پروردگار جهانيان هستى و نماز نمى خوانى ؟! پس او را با تازيانه اش مى زند و دجال را مى كشد. باقيمانده ياران دجال اگر زير يا پشت چيزى پنهان شده باشد ، آن چيز به صدا درمى آيد و مى گويد : اى مؤمن ! اينجا دجالى هست ، او را بكُش !

ردّ پاى كعب الأحبار در افتادگى و جعل اين روايت پيداست !

5 نظر

  • لینک نظر گیلان پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۲۳ نوشته شده توسط گیلان

    افرین برادر حسین با این همه ادب یادمان باشد اول یاد بگیریم نظر دادن بی توهین رو بردار عزیز ما تو مکتب ائمه هستیم نه.... خدا انشالله امثال تو و مرا هدایت کند

  • لینک نظر هدی دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۵۷ نوشته شده توسط هدی

    با سلام.فوق العاده بود.

  • لینک نظر مهدی يكشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۳:۲۳ نوشته شده توسط مهدی

    به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
    خدمت جناب حسین,
    برادر عزیز
    از کجا می‌دونی برادران اهل سنت این روایت رو باور کرده‌اند ؟
    چون در کتابشان آمده پس باور کرده‌اند ؟
    دجال آمریکا هست و نمودش هم باراک اوباما
    جالب این هست که میشل اوباما می‌گوید که باراک همان مسیح است!
    البته خیلی کار داره که این جانور ملعون رو بشناسید
    راستی چه کسی دجال رو تضعیف می‌کنه که حضرت مسیح (ع) او رو راحت بکشه !؟

    بعد اینکه خواهش می‌کنم از حسین عزیز و دیگر دوستان اهل سنت رو دشنام ندهند
    ما باید برادر باشیم تا آن‌ها به ما که کیش حق رو داریم نزدیک بشوند (خداییش خیلی‌هاشون دلشون پاکه, این سلفی و تکفری و ناصبی از اسلام جدا شده‌اند)

  • لینک نظر حسين يكشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۵۵ نوشته شده توسط حسين

    سني ها هم خيلي احمق هستند كه دروغ هاي به اين فاحشي را باور مي‌كنند

  • لینک نظر سمد يكشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۵۵ نوشته شده توسط سمد

    داستان هاي حضرت عيسي همه جذاب و شنيدني است با تشكر از موعود كه اين همه مطالب جذاب و ديديني را براي ما به ارمغان مي‌اورد

نوشتن نظر

جستجو

اوقات شرعی