در حديث آمده است « مبدؤه من قبل المشرق » كه آن را به آغاز كارش از مشرق (و نه از ايران) معنا كرديم ، چون ظهور مهدى(عليه السلام) از مكه قطعى است ، پس معناى حديث مى بايست آن باشد كه آغاز كار و جنبش ياران ايشان ، از سمت مشرق است . وهابى ها چون شنيده اند كه مهدى(عليه السلام) از مشرق مى آيد ، از اين رو در مورد يك نفر نظامى ( غير بنى هاشم ) كه ادعاى مهدويت كرده بود را نزد مفتى خود ( ابن باز ) بردند و وى اين شخص را تأييد كرده است ! وهابى ها هم او را به افغانستان و چچن بردند ، تا از مشرق بيايد و حديث بر وى همخوان باشد !
حديث امام باقر(عليه السلام) نيز دلالت دارد كه شروع كار ايرانيان براى هموار كردن زمينه ظهور مهدى(عليه السلام) ، پيش از خروج سفيانى است . حديث اشاره دارد كه فاصله بين شروع كار ايرانيان و شورش سفيانى ، زياد نيست ; چون خروج سفيانى و شروع كار با « واو » عطف ، بيان شده و نه « فاء » يا « ثم » ( وإذا كان ذلك خرج سفيانى ) حتى حديث اشاره دارد كه بين آغاز فعاليت هاى ياران امام در ايران و فراهم آوردن زمينه ظهور با خروج سفيانى ، رابطه سببى وجود دارد ; گويا شورش سفيانى واكنشى در برابر يارى ايرانيان است كه زمينه ظهور را براى مهدى(عليه السلام) هموار مى كنند