فکرم مشغول به دو تشیع عینیت یافته در فاصله ای کمتر از ده روز بود...
چطور میشود همان زمان که عراقی ها همه پس انداز سالشان را و حتی فرش زیرپایشان را می فروشند تا در استقبال از زائران حسینی مدل جدیدی از یک "اقتصاد صلواتی جمع محور" ارائه دهند در کشوری با درصد تشیع بیشتر،بازار سیاه صدور ویزا و افزایش دویست و پنجاه درصدی رسمی و دولتی(نه بازار سیاهی و غیررسمی) بلیط اتوبوس به سمت مرزها یک مدل از "اقتصاد لیبرالی و مطلقا فردگرا" را تحت لوای دین و حاکمیت آن تثبیت می کند...
زمانی که در «نجف اشرف» و نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که طنابهای متعدّدی در دست داشت. پرسیدم: این بندها برای چیست؟ پاسخ داد: اینها را به گردن مردم میاندازم و آنها را به سمت خویش میکشم و به دام میاندازم، روز گذشته، یکی از طنابهای محکم را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا وسط کوچه کشیدم؛ ولی افسوس که بهرغم زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و برگشت.
آخوند ملّاعلی همدانی میگوید: من در «تهران» نزد مرحوم هیدجی فلسفه میخواندم. در حجره ایشان بودم که سرتیپ عبدالرزّاق خان بُغایری، مهندس معروف (1372 ق.) وارد شد. او از مریدهای هیدجی بود که به «مکّه» مشرّف شده بود. به همین دلیل به حجره هیدجی آمده بود؛ چون هیدجی جایی به جز منزل وصیّ خود حاج سیّدحسین آبگوشتی نمیرفت،
در نوشتار پیشین، به صورت مبسوط شرح دادیم که گلواژه ناحیه مقدّسه، در طول قرون و اعصار برای حضرت بقیّهالله(عج) عَلَم به غلبه شده است؛ ولی بدون تردید این واژه به آن حضرت اختصاص ندارد؛ بلکه شیعیان از امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) نیز به ناحیه مقدّسه تعبیر میکردند. در مقاله پیشین با دلایل محکم آن را اثبات کردیم.
وجود مطهّر حضرت زهرا(س) است که رحمت خدای متعال، یعنی امامت در نسل ایشان است. یکی از مزدهایی که حضرت زهرا(س) بر بلای «کربلا» گرفته است، وجود مبارک حضرت امام زمان(عج) است. در دوران ظهور، نعمتی که در حجاب رفته بود، در این دوره ظهور میکند.
«... ای علی! اگر ما نبودیم، آنگاه آدم(ع) و حوّا و بهشت و جهنّم و آسمان و زمین خلق نمیشد. پس چگونه از ملائك برتر نباشیم و حال آنكه ما در شناخت خداوند و تسبیح و تهلیل و تقدیس او، بر آنان پیشی گرفتیم؟ زیرا اوّلین موجودی كه خدای عزّوجلّ خلق فرمود، روح ما بود كه آن [ارواح را] به توحید و تمجید خود، گویا فرمود. سپس ملائك را خلق نمود. پس چون آنان ارواح ما را [به صورت] نوری واحد مشاهده كردند، شأن و منزلت ما را عظیم داشتند. پس ما تسبیح گفتیم تا ملائك بدانند كه ما موجوداتی خلقشده [خداوند] هستیم ...
محمّدحسين نجفي گويد: خواهرم به بيماري تپش قلب دچار بود. وي به مادرم اصرار مينمود تا از من بخواهد او را به «بارگاه ابوجعفر» ببرم؛ بلكه شفا يابد. مادرم خواستة وي را به من اطّلاع داد و با همة اعضاي خانواده به زيارت ابوجعفر رفتيم. در حرم، خواهرم به تپش قلب دچار شد. من به ابوجعفر گفتم: ما براي شفا پيش تو آمديم، آن وقت در حرم تو خواهرم بايد چنين شود ...
به بیان قرآن، تمام ممکنات مرتبهای از شعور دارند که به همان نسبت، تکلیف میشوند و مورد امر و نهی قرار میگیرند. در نتیجه، مقامی که از آن تعبیر به ملک عظیم شده، به تأکید روایات فراوان، همان مقام افتراض الطّاعه است و همه ممکنات به نسبت شعور خود، مکلّف به اطاعت از صاحبان ملک عظیم هستند. بنابراین داشتن حقّ امر و نهی بر موجود مختار، سلطنت و پادشاهی عظیم است.
چند روز پیش بود که سوار بر اتوبوس، گرمِ دیدن خیابانها و برگهای خشک شده درختان بودم که مسافر جلویی، کاغذی به سمتم دراز کرد و به زبان عربی، نحوه رسیدن به آدرسِ روی کاغذ را پرسید. بندگان خدا که به نظر میرسید توریست باشند، دنبال نشانی «کاخ موزه سعدآباد» بودند. خوشبختانه متوجّه سؤالشان شدم؛ امّا مشکل اصلی، زمانی بروز کرد که قصد داشتم به سمت مقصد راهنماییشان کنم!
نگاه و قضاوت فرزانگان و اندیشمندان نسبت به هریک از اجزا و ارکان دین، همواره بر پایه عقلانیّت و ژرفنگری استوار است. از جمله مفاهیم و حقایقی که در ساحت شریعت، اخلاق و عرفان بسیار مورد تأکید قرار دارد، موضوع تسلیم است. آنانی که از نعمت ژرفاندیشی چندان بهرهای ندارند، همیشه در مواجهه با مفاهیمی که جوهره و اساس آنها اطاعت و پیروی است، نوعی خودمحوری و عصیان نشان میدهند و به انواع مختلف، به توجیه و تأویل روی میآورند.