برخی از آیات «قرآن» که تعداد آنها نیز کم نیست، به موارد تاریخی بسیار مهمّیاشاره کردهاند که نقش اوّل این وقایع را حضرت علی، امیرالمؤمنین(ع) بازی کردهاند.
از آنجایی که بیان همه این مطالب، حجم بسیاری دارد، به ذکر چند نمونه بسنده میکنیم.
1. موحّد از ازل، مسلمان از نخست
نخستین کسانی که به حضرت محمّد(ص) ایمان آوردند، حضرت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت خدیجه(س) بودند.
در قرآن نیز، به این سه نفر، اشاره شده است:
«وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِینَ؛1
نماز را برپا دارید و زکات دهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید.»
در تفسیر این آیه، به روایتی از ابنعبّاس، مفسّر بزرگ قرآن اشاره شده است:
یحییبن عفیف كندی از پدرش و او از جدّش نقل میكند كه گفت:
به «مكّه» درآمدم تا برای خانوادهام لباس و عطر تهيّه كنم. پس نزد عبّاسبن عبد المطّلب رفتم و او مرد تاجری بود، نزد او نشسته بودم و به كعبه نگاه میكردم و آفتاب در آسمان بالا آمده بود، ناگهان جوانی آمد و نگاهی به آسمان كرد. سپس رو به كعبه ایستاد. اندكی نگذشت تا اینكه پسر بچّهای آمد و در طرف راست او ایستاد و اندكی نگذشت که زنی آمد و در پشت سر آنها ایستاد. پس آن جوان ركوع كرد و آن پسربچّه و آن زن نیز ركوع كردند. پس آن جوان بلند شد؛ آنان هم بلند شدند. پس آن جوان سجده كرد و آن پسر بچّه و زن نیز سجده كردند.
به عبّاس گفتم: ای عبّاس! كار بزرگی است. عبّاس گفت: آری كار بزرگی است. آیا این جوان را میشناسی؟ گفتم: نه. گفت: این محمّدبن عبد اللّهبن عبدالمطّلب(ع) پسر برادر من است. آیا این پسر بچّه را میشناسی؟ گفتم: نه. گفت: او علیّبن ابیطالب(ع) است. او نیز پسر برادر من است. آیا این زن را میشناسی؟ گفتم: نه. گفت: او خدیجه، دختر خویلد، همسر اوست. این پسر برادرم خبر میدهد كه پروردگار او، پروردگار آسمانها و زمین است و اوست كه وی را به این دینی كه بر آن است، فرمان داده. به خدا سوگند در روی زمین جز این سه نفر، بر این دین نیستند.2
در اینکه امام علی(ع)، نخستین مرد مسلمان بودند، هیچ اختلافی میان شیعیان و سنّیان نیست. در قدیمیترین کتاب اسلامی، «سیره ابن هشام»، آمده است:
نخستین كسی كه از جنس مردان به رسول خدا(ص) ایمان آورد و با او نماز گزارد و نبوّت او را تصدیق كرد، علیّ بن ابیطالببن عبد المطّلببن هاشم، رضوان الله و سلامه علیه، بود و آن جناب در آن روز ده ساله بود.»3
امام علی(ع) و رسول اعظم(ص)، هر دو تصریح میکنند که در میان انسانها (چه زن و چه مرد) نخستین کسی که مسلمان شد، حضرت علی(ع) بود. لازم به ذکر است که پیش از مبعث رسول اکرم(ص)، برخی از مردم «مکّه»، از جمله اجداد حضرت علی(ع) و رسول اکرم (ص)، از پیروان دین حنفی و آیین حضرت ابراهیم(ع) بودند.
سعیدبن مسيّب میگوید: از حضرت علیّبن الحسین(ع) پرسیدم: علیّبن ابیطالب(ع)، روزی كه مسلمان شد، چند سال داشت؟ حضرت فرمودند:
«مگر هیچگاه او كفر ورزیده بود؟ همانا روزی كه خدای عزّ و جلّ پیامبرش را به نبوّت مبعوث فرمود، علی(ع) ده سال داشت و در آن روز هم كافر نبود و به خدای تبارك و تعالی و پیغمبرش(ص) ایمان داشت و از همه مردم سه سال زودتر به خدا و رسولش ایمان آورد و نماز خواند و نخستین نمازی را كه آن حضرت با رسول خدا(ص) خواند، نماز ظهر بود در دو ركعت؛ و خدای تعالی نماز را برای مسلمانانی كه در مكّه بودند، این چنین دو ركعت، دو ركعت واجب كرده بود...»4
در اینباره، امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند:
«من نخستین کسی هستم که خدا را پرستیدم و به وحدانیّتش معتقد شدم.»5
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْامْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون؛6
کسانی که ایمان آوردهاند و ایمانشان با ظلم پوشیده نشده است، برای همانان امان [روز قیامت] است و آنان هدایت شدهاند»
ابان بن تغلب درباره این آیه، از حضرت باقر(ع) پرسید. حضرت پاسخ دادند:
«ابان! شما میگویید [ظلم]، شرك به خدا است ما میگوییم این آیه درباره امیرالمؤمنین، عليّبن ابیطالب و اهل بیتش نازل شده است؛ زیرا آنها یك چشم بر هم زدن هم به خدا مشرك نشدند و هرگز لات و عزّی را نپرستیدند و او (حضرت علی(ع)) اوّلین كسی بود كه با پیامبر نماز خواند و او اوّلین كسی بود كه پیامبر را تصدیق نمود. این آیه، درباره آن جناب نازل شده است.»7
2. مردی که خود را به خدا فروخت (لیله المبیت)
در تاریخ، افراد بسیار کمی، جان خود و خانوادهاشان را برای بهترین مردان عالم، به خطر انداختهاند. مثال و نمونه واقعی این سخن، حضرت علی، امیرالمؤمنین(ع) بودند که در شب لیله المبیت، در بستر پیامبر اکرم(ص) خوابیدند تا هجرت ایشان، با خطر کمتری همراه باشد.
خداوند در اینباره میفرماید:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛8
از میان مردم کسانی هستند که برای رضایت خداوند، خودشان را به او میفروشند و خداوند نسبت به بندگانش رئوف و مهربان است.»
حضرت علی(ع) میدانستند که در این حال ممکن است کشته شوند؛ امّا با این همه، لباسهای پیامبر(ص) را پوشیدند و در بستر ایشان خوابیدند. خود ایشان در اینباره فرمودند:
«با جان خودم از کسی نگهداری كردم كه بهترین راه روندگان بر ریگهای زمین بود و بهترین كسی بود كه «بیت عتیق» و «حجر الأسود» را طواف كرد. پیامبری از سوی خدا كه ترسید از اینكه درباره او نیرنگ كنند، پس خداوند صاحب احسان. او را از نیرنگ نجات داد. رسول خدا(ص) در غار، در امنيّت و حفظشده در مراقبت خدا و در پوشش ماند و من همواره آنها را مراقبت كردم و نتوانستند مرا زندانی كنند و من، خودم را برای كشته شدن و اسیر شدن آماده كرده بودم.»9
همچنین از ابنعبّاس، نقل شده است:
پیامبر خدا(ص) در شبی كه به سوی غار میرفت، علی را در بستر خود خوابانید، ابوبكر آمد و سراغ پیامبر را از او گرفت. علی(ع) به او خبر داد كه او رفته است، ابو بكر پیامبر را دنبال كرد و قریش در آن شب، به علی نگاه میكرد و او را میزد. چون صبح شد، ناگهان علی(ع) را دیدند و گفتند: محمّد كجاست؟ گفت: «نمیدانم». گفتند: اینكه از درد به خود میپیچیدی برای ما غریب بود؛ چون، وقتی محمّد را میزدیم، او به خود نمیپیچید؛ ولی تو چنین میكنی.10
در تأیید این روایت، امام سجّاد(ع) چنین فرمودند:
«كسی كه جان خود را به خدا فروخت، علیّ بن ابیطالب(ع) بود.»11
آنگاه این آیه را خواندند:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ»
3. نفـْس رسول (مباهله)
چند تن از علمای «نجران»12 برای گفتوگو و مباحثه به «مدینه» آمدند. پیامبر(ص) به آنان فرمودند: «شما را به آیین توحید و یكتاپرستی دعوت میكنم.» نمایندگان گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است، ما هم ایمان داریم. پیامبر(ص) فرمودند: «اسلام، نشانههایی دارد كه برخی اعمال شما نشان میدهد كه به اسلام واقعی نگرویدهاید؛ مثلاً صلیب میپرستید، گوشت خوك میخورید و برای خدا فرزند قائل هستید.» نمایندگان گفتند: او (عیسی(ع)) فرزند خداست چون بدون پدر به دنیا آمده. پیامبر(ص) فرمودند: «وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است.13 اگر نداشتن پدر، دلیل بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است كه فرزند خدا باشد. چون نه پدر داشت نه مادر.»
نمایندگان گفتند: حرفهای شما ما را قانع نمیكند، راهش این است كه در وقت مُعیّنی مباهله كنیم و بر دروغگو نفرین فرستیم و از خدا هلاك او را بخواهیم.
پس از این ماجرا، «آیه مباهله» نازل شد:
«فَمَن حاجَّكَ مِنْ بَعدِ ما جائكَ مِنَ الْعِلم فَقُل تَعالُوا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَكُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَكُم وَ انْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الكاذبین؛14
پس هر كه در این[باره] پس از دانشی كه تو را [حاصل] آمده، با تو محاجّه كند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان و همانند خودمان و خودتان را فرا خوانیم؛ سپس مباهله كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
در روز مباهله، آیه، تأویل یافت. نجرانیان، با بسیاری از اقوام و قبائل جمع شده بودند و رسول خدا (ص)، دست نوههای خویش را در دست گرفتند و همانطور که حضرت علی(ع) در پیش روی آنها راه میآمد و حضرت زهرا(س) پشت سر آنها حرکت میکرد، وارد میدان مباهله شدند.
همینجا بود که مسیحیان نجرانی، تحت تأثیر سادگی و بیآلایشی و کمیتعداد اهل بیت(ع) به این نتیجه رسیدند که اگر آنها، دهان به نفرین باز کنند، جهان زیر و رو میشود. بنابراین از تصمیم خود بازگشتند.
چنانچه گفتیم، رسول خدا(ص) برای نفرین روز مباهله، تنها 4 نفر را با خود همراه کردند: حضرت امیرالمؤمنین(ع)، حضرت فاطمه زهرا(س) و حسنین(ع)؛ امّا در «آیه 61 سوره آلعمران» آمده است: «فرزندان ما در برابر فرزندان شما و زنان ما در برابر زنان شما و جان ما در برابر جان شما قرار میگیرد ...»
واضح است منظور از فرزندان، حسنین(ع) و منظور از زنان، حضرت زهرا(س) هستند. میماند «انفسنا» (خود ما، عین ما) و حضرت امیر(ع). به این ترتیب معلوم میشود که خداوند، حضرت علی(ع) را نفس پیامبر(ص) و عین پیامبر خدا(ص) میداند. کسی که به حدّی شبیه پیامبر(ص) میباشد که مساوی با خود او قرار گرفته است.
امام رئوف، امام رضا(ع)، در مباحثه با علمای دربار مأمون ملعون، از آنها پرسیدند: «آیا میدانید معنی انفسنا و انفسكم چیست؟» علما گفتند: «مقصود خود پیامبر(ص) است.»
همچنین فرمودند:
«غلط گفتید؛ همانا مقصود از آن (انفسکم) علی(ع) است و یك دلیلش گفته پیامبر(ص) است، هنگامیكه فرمود باید بنیولیعه (تیرهای از قبیله یمن بودند) باز ایستند و گرنه مردی بر سر آنها فرستم كه چون خود من است. [پیامبر(ص)] مقصودش علی(ع) بود. این خصوصیتی است كه احدی بر آن سبقت نجسته و فضیلتی است كه بشری مخالف آن نیست، و شرفی است كه هیچ كس بر آن پیشی نگرفته؛ زیرا نفس علی را چون خود قرار داده است ... .»15
امیرمؤمنان(ع) فرمودند:
«... من محمّدم و محمّد از من است. آن چنان که خداوند در کتاب عزیزش از من، تعبیر به نفس پیامبر نموده است: «انفسنا و انفسکم».16
نفس کسی بودن، یعنی عین او بودن. عین کسی بودن مستلزم آن است که نه تنها از صفات او برخوردار باشد، بلکه در مرتبه و جاه نیز با او یکسان باشد. فخر رازی در تحلیل آیه مباهله، میگوید:
...این مانند هم بودن، اقتضای مساوات بین آن دو در تمام وجوه، به استثنای مقام نبوّت است؛ یعنی تنها تفاوت در این است که محمّد(ص)، نبیّ بوده و علی چنین نبوده است و انعقاد اجماع بر اینکه محمّد افضل از علی است، باقی میماند. همچنین از آنجا که محمّد(ص) افضل از همه انبیاء است. پس لازم است علی(ع) هم افضل از سایر انبیا باشد.17
4. ماجرای چهار درهم
از ویژگیهای منحصر به فرد حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع)، بخشنده بودن ایشان است. این خصلت ایشان، توسط امامان ادامه یافت؛ امّا در عین حال، همیشه به عنوان الگو و نمونه در بخشندگی از امیرالمؤمنین(ع) یاد میشود.
یکی از آیاتی که به عقیده بسیاری از مفسّران در شأن حضرت علی(ع) نازل شد، این آیه از سوره بقره است که میفرماید:
«الَّذینَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون؛18
کسانی که اموالشان را در شب و صبح، پنهان و آشکارا انفاق میکنند، پس نزد خداوند اجری دارند و آنان [از چیزی] نمیترسند و اندوهگین نمیشوند.»
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمودند: «این آیه درباره علی نازل گشته است.»19
همچنین ابنعبّاس میگوید:
این آیه درباره علیّبن ابیطالب(ع) نازل شده است. نزد او، جز چهار درهم نبود؛ درهمی را شب و درهمی را روز و درهمی را پنهانی و درهمی را آشكارا صدقه داد.»20
او همچنان روایت میکند: پیامبر خدا(ص) به او فرمودند: «چه چیزی تو را وادار به این كار كرد؟» حضرت عرضه داشتند: «امیدواری به اینكه شایسته چیزی باشم كه خدا به من وعده داده است.» پیامبر(ص) فرمودند: «این [سخن] برای توست.» پس خداوند این آیه را نازل كرد.21
5. سکینه الرّسول (ماجرای جنگ حنین)
شاید بتوان گفت پردغدغهترین و پرحادثهترین زندگی، زندگی رسول خدا(ص) بود و البتّه باید گفت، خداوند برای خطر آفرینترین لحظات زندگی فرستادهاش، آرامشی برای او نازل کرد و فرمود:
«ثمَّ أَنْزَلَ اللهُ سَكینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ...؛22
سپس خداوند بر رسولش و بر مؤمنان، آرامشی فرو فرستاد ...»
ماجرای این آرامش، به جنگ حنین بازمیگردد. زمانی که همه لشکر، از دور رسول خدا(ص)، پراکنده شدند و تنها 10 نفر و به روایتی تنها 4 نفر از بنیهاشم، با رسول خدا(ص) باقی ماندند که یکی از آنها، امیرمؤمنان، علی(ع) بود.
در تاریخ، در مناظره بین مأمون با پیروان امام رضا(ع)، ماجرای این جنگ و باقی ماندن این ده نفر نقل شده است. بدین ترتیب که از این ده نفر، سه نفر بلافاصله کشته میشوند، حضرت علی(ع)، پیشاپیش اسب رسول خدا(ص)، با دشمنان میجنگیدند، عبّاس، عموی پیامبر(ص) دهانه اسب را گرفته و باقی آنها، در پشت حضرت علی(ع) و دور تا دور رسول خدا(ص)، مراقب جان حضرت محمّد(ص) بودند.23
در «تاریخ مسعودی» نیز این موضوع تأکید شده و آمده است: آیه شریفه سکینه، بیشك برای چهار تن از ثابت قدمان جنگ حنین نازل شد و علیّ بن ابیطالب(ع) مقاومترین آن چهار تن است.24
نکته قابل تأمّل در اینجا، فرمایش خداوند بلند مرتبه است که فرمود: «سکینه برای پیامبر (ص) و مؤمنان نازل شده است.» این بدین معناست که دلآرام آن ده نفر نیز، علیّبن ابیطالب(ع) بود.
6. پیشتاز انصار و مهاجرین
یکی از نکات قابل تأمّل در زندگی حضرت علی(ع)، سابقه ایشان در یاری رسول الله(ص) است. ایشان با سابقهترین فرد در سبقت گرفتن در همه کار است: از ایمان آوردن به رسول خدا(ص) گرفته تا جنگیدن در کنار ایشان، تا هجرت کردن همراه با ایشان و رها کردن کلّ پیشینه و خانه و کاشانهاش. این همان چیزی است که خداوند کریم دربارهاش میفرماید:
«وَ السَّابِقُونَ الْاوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْاَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری تَحْتَهَا الْانْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ ...؛25
و پیشگامانِ نخستین از مهاجران و انصار و كسانی كه با نیكوكاری از آنان پیروی كردند، خدا از ایشان خشنود و آنان [نیز] از او خشنودند و برای آنان باغهایی آماده كرده كه از زیر [درختان] آن، نهرها روان است. همیشه در آن جاودانهاند. این است همان كامیابی بزرگ.»
از پیامبر اکرم(ص) درباره این آیه سؤال شد، ایشان فرمودند:
«خدای تعالی آن را در شأن انبیاء و اوصیای آنان نازل فرموده است و من افضل انبیا و رسولان هستم و وصیّ من علیّبن أبیطالب افضل اوصیا است.»26
امام حسن مجتبی(ع) نیز پس از خواندن این آیه فرمودند:
«همانگونه كه سابقان بر كسانی كه پس از آنان آمدند، برتری دارند، پدرم علیّبن ابیطالب(ع) به سبب سبقت بر سابقان بر آنان، برتری دارند.»27
عبداللهبن عبّاس، درباره این سبقت و برتری میگوید:
این كلام ربّانی در تحسین و تمجید علیّ بن ابیطالب(ع) نازل شد كه در ایمان به خدا و رسول از همه مردم سبقت گرفته بود و به طرف دو قبله نماز گزارد و دو بار بیعت نمود و دو بار مهاجرت كرد.28
میتوان گفت در این آیه، خداوند به سبقت ورزی حضرت امیر(ع) در تمامیکارهای نیک، اشاره کرده است.
7. ثروتمندترین فقیر مسلمان
در دین اسلام، مردانی بودند که در راه رضای خداوند، به حدّی از مال خود میبخشیدند که خودشان در فقر به سر میبردند؛ در حالیکه اگر اموالشان را جمع میکردند، ثروتمندترین مردمان روزگار خویش میشدند. نمونه بارز این مردان، حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع) بود که خداوند در شأن ایشان نازل فرموده است:
«وَ مَثَلُ الَّذِینَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیر؛29
و مَثَل [صدقات] كسانی كه اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق میكنند، همچون مَثَلِ باغی است كه بر فراز پشتهای قرار دارد [كه اگر] رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد و اگر رگباری هم بر آن نرسد، بارانِ ریزی [برای آن بس است]، و خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست.»
در میان امامان ما، هیچ کس به اندازه حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) به خصلت رسیدگی به وضع فقرا و درماندگان مشهور نیست.
امام صادق(ع) فرمودند:
«علی(ع) با دسترنج خویش هزار برده و بلكه عدّه زیادی كه به شماره نمیآیند، آزاد كرد. مردی در حالیكه نزد آن حضرت، مقداری هسته خرما دید، از آن حضرت پرسید: ای ابوالحسن! این چیست؟ فرمود: «إن شاء الله صد اصله درخت نخل است.» سپس آنها را كاشت و حتّی یك دانه از هستهها را نگاه نداشت و آن را وقف عام كرد.
آن حضرت در «خیبر» و «وادی القری»، اموالی را وقف نمود و هم چنین اموال «ابی نیزر»، «بغیبغه»، «ارباح»، «أرینه»، «رغد»، «رزین» و «ریاح» را بر مؤمنان وقف نمود و فرزندانش از فاطمه(ع) را، كه افرادی صالح و امین بودند، به این كار مأمور كرد. وی صد چاه آب در «ینبع» حفر كرد و وقف حجّاج بیت الله الحرام نمود كه تا امروز نیز باقی است؛ همچنین در راه مكّه و «كوفه»، چاههای آبی حفر كرد و در «مدینه»، مسجد «فتح» را ساخت و در مقابل قبر حمزه و «میقات» و كوفه، مساجدی بنا كرد و همچنین «جامع بصره» و «عبّادان» را ساخت و كارهای خیريّه دیگری انجام داد.»30
با همین یک حدیث، به خوبی میتوان تصوّر کرد که حضرت علی(ع)، چه دست بخشندهای داشتند. آری: «و عمل کسانی که اموال خود را به طلب رضای خدا و استواری دادن به دلهای خویش انفاق میكنند، مانند باغی است بر بالای تپّهای ...»31
امام صادق(ع) پس از خواندن این آیه فرمودند:
«علی(ع) افضل و برترین مصداق در آیه شریفه است. او بود كه پیوسته اموالش را برای به دست آوردن رضایت خدای تعالی انفاق میكرد.»32
8. مردی با افتخارات بسیار
در میان انسانها، هیچ انسانی به اندازه امیرالمؤمنین، علی(ع) مورد حسادت قرار نگرفته است؛ زیرا پس از رسیدن ایشان به مقام امیری مؤمنان، دیگر مقامینمانده بود که ایشان طی نکرده باشند و جایگاهی انسانی که به آن نرسیده باشند. ایشان، علاوه بر اینکه در میان برترین خاندان قریش، بنیهاشم، زاده شده بودند، خانوادهای نیکسرشت داشتند و در دامن رسول خدا(ص) و با مهر و محبّت حضرت خدیجه کبری(س) رشد یافتند؛ سپس از نخستین ایمانآورندگان و برادر دینی رسول خدا(ص) شدند. در جنگها نامآور و در بخشندگی شناخته شده بودند. علاوه بر آن، افتخار همسری حضرت زهرا(س) نصیب آن حضرت شد و فرزندان آنان، سیّد جوانان اهل بهشت گردیدند. سپس در روز غدیر، به مقام ولیّ اللهی نائل آمدند. البتّه اینها تنها جایگاه ظاهری ایشان بود و مردم از بسیاری از فضائل ایشان بیخبر بودند و هستند و خواهند بود.
این یک طرف قضیه است؛ طرف دیگر آن همّت بالای مولای نازنین، حضرت علی(ع) در عبادت و خدمت به مردم بود. هر کسی اگر همّت ایشان را داشت و باغهای فراوان با دست خود میکاشت؛ چاه های بسیار حفر میکرد و بعد بدون منّت وقف میکرد، شاید به شهرت بخشندگی ایشان میرسید یا اگر کسی عزم حضرت علی(ع) در عبادت خداوند را داشت، قطعاً یکی از بهترین بندگان خداوند میشد.
از طرف دیگر، هیچکدام از افتخارات حضرت علی(ع)، بدون کشیدن سختی به دست نیامد: درِ خیبر، جز با زخم برداشتن حضرت علی(ع) گشوده نشد؛ پیروزی ایشان در جنگ خندق بر عمروبن عبدِوُدّ، بدون جراحات شدید ایشان محقّق نشد؛ نسبت داشتن با رسول خدا(ص) نیز در اوایل کار اسلام، مشکلات فراوانی برایشان به وجود آورد. از طرد شدن و کتک خوردن در شب مهاجرت گرفته تا تبعید اجباری از وطن و زخم زبانهای فراوان شنیدن. حالا از سختیهای دوران امامت ایشان بگذریم که خود دنیایی از رنج و اندوه است. با این حال، حسدورزان، بدون درنظر گرفتن گنجایش و ظرفیت خودشان و حضرت علی(ع)، تا حدّی به مقام ایشان حسد ورزیدند که بارها و بارها، ایشان را مورد سوء قصد قرار دادند. خداوند در این باره در قرآن مجید، فرموده است:
«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهیمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظیما؛33
آیا به مردم، برای آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا كرده است، رشك میورزند؟ در حقیقت، ما به خاندان ابراهیم، كتاب و حكمت دادیم و به آنان ملكی بزرگ بخشیدیم.»
امام علی(ع)، به خزیمه، یکی از یارانشان، که به ایشان خیره شده بود، فرمودند: «ای خزیمه! آیا مینگری كه به سبب جایگاهی كه در نزد نبی(ص) و علمیكه خداوند روزیام كرد، چگونه به من حسد برده میشود؟»34
همچنین ایشان در مباحثه با مردم مدینه، پس از ماجرای سقیفه، فرمودند:
«به خدا قسم، اگر آن چهل نفر كه با من بیعت كردند، وفا می نمودند در راه خدا با شما جهاد میكردم؛ ولی به خدا قسم بدانید كه احدی از نسل شما تا روز قیامت به خلافت دست پیدا نخواهد كرد به دلیل دروغ بودن سخنی كه به پیامبر نسبت دادید،35 كلام خداوند تعالی است كه [میفرماید] «آیا بر مردم حسد میبرند بر آنچه خداوند از فضلش به آنان داده است؟ ما به آل ابراهیم كتاب و حكمت دادیم و به آنان حكومت بزرگ دادیم». كتاب، یعنی نبوّت و حكمت، یعنی سنّت و حكومت، یعنی خلافت و ما آل ابراهیم هستیم.»36
امام صادق(ع) در تأویل این آیه شریفه فرمودند:
«...و ماییم حسد بردهشدگان و آنان كه خدا در باب ایشان فرموده است: آیا مردم بر آنچه، خدا از فضل خود به ایشان داده است، حسد میبرند؟»37
البتّه آیات دیگری که سبب نزولشان به حضرت علی(ع) بازمیگردد و در آن تأییدات فراوانی از جانب خداوند و رسولش درباره ایشان شده است، وجود دارد؛ ولی همین مقدار کفایت میکند تا حقّانیت مولای مظلوم شیعیان معلوم گردد.
پینوشتها:
1. سوره بقره، آیه 43
2. «سیمای امام علی(ع) در قرآن»، حسکانی، عبیداللهبن عبدالله، ترجمه شواهد التنزیل، مترجم: جعفری، قم، نشر اسوه، چاپ اوّل، 1381 ش، ص 47.
3. «الروضه من الكافی»، کلینی، محمّدبن یعقوب، ترجمه رسولیمحلّاتی، ج 2، ص182.
4. همان، ص 178.
5. «الارشاد»، مفید، محمّدبن محمّد، ج 1، ص 279؛ به نقل از مهدیپور، علیاکبر، «علی اوّل»، نشر موعود، 1379، ص 21.
6. سوره انعام، آیه 82.
7. «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، ترجمه روحانی، قم، نشر دارالهدی، ص 104.
8. سوره بقره، آیه 207.
9. حسكانی، عبیداللهبن عبدالله، «سیمای امام علی(ع) در قرآن»، همان، ص 57.
10. همان، صص 54 ـ 55.
11. همان، ص 57.
12. نام شهری است در قسمت جنوبی شبه جزیره عربستان.
13. سوره آلعمران، آیه 59.
14. همان، آیه 61.
15. «عیون أخبار الرّضا(ع)»، محمّدبن علیّبن ابنبابویه، ترجمه آقا نجفی، ج 1، ص 55.
16. «الفضایل»، شاذانبن جرائیل قمی، نجف اشرف، المکتبه الحیدریه، 1381 ش.، صص 3 و 83.
17. «تفسیر فخر رازی»، ج 2، ص 488؛ به نقل از کتاب «برهان امامت»، گردآوری شده توسط مؤسّسه فرهنگی موعود عصر(عج)، نشر موعود.
18. سوره بقره، آیه 274.
19. «ترجمه عیون أخبار الرضا(ع)»، ج 2، ص 107.
20. «سیمای امام علی(ع) در قرآن»، ترجمه شواهد التنزیل، ص 61.
21. همان.
22. سوره توبه، آیه 26.
23. «عیون أخبار الرضا(ع)»، ترجمه آقا نجفی، ج2، ص437.
24. «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، ترجمه روحانی، ص 132.
25. سوره توبه، آیه 100.
26. شیخ صدوق، «كمالالدین»، ترجمه پهلوان، قم، نشر دارالحدیث، ج1، ص516.
27. «سیمای امام علی(ع) در قرآن»، همان، ص 146.
28. «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، ترجمه روحانی، قم، نشر دارالهدی، ص 133.
29. سوره بقره، آیه 265.
30. ترجمه «امام علی(ع) من تاریخ دمشق ابن عساكر»، ج 3، ص227 به بعد، حدیث 1230 به بعد؛ «بحارالأنوار»، ج 41، ص32، باب 102، «مناقب ابنشهر آشوب»، ج 2، ص 122.
31. سوره بقره، همان.
32. «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، ترجمه روحانی، ص60.
33. سوره نساء، آیه 54.
34. «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، ترجمه روحانی، ص79.
35. منظور این کلام بود که اهل سقیفه گفتند و به پیامبر(ص) نسبت دادند: «ما اهل بیتی هستیم كه خداوند نبوت و امامت را در ما جمع نمیكند.»
36. «أسرار آل محمّد(ع)»، ترجمه كتاب سلیم، ص233.
37. «تحفه الأولیاء (ترجمه أصول كافی)»، ج1، ص589.