کیش در عربی همان «قیس» است. این نام به نحوی در تورات آمده است و شاؤل که نخستین پادشاه ندهین شده ی اسرائیل است، نام پدرش قیس بود.
کلنل کیش، یهودیی انگلیسی و پدرش وابسته به سازمان «دلباختگان صهیون» دلباختگان صهیون ” یا ” دوستداران صهیون ” یک سازمان علنی – مخفی وحشتناک است که درنیمه دوم سده گذشته در روسیه به وجود آمد و در داخل این کشور گسترش یافت، و برای نابودی تزاریسم روسی، دست به یک رشته حرکتهای مخفیانه زد .
غوغای عام الفیل، کشته شدن ابرهه و از هم پاشیدن سازمان زندگانی دشمنان کعبه و قریش، مکیان و کعبه را در انظار جهان عرب، بزرگ کرد، دیگر کسی جرات نداشت فکر حمله به قریش و آزار آنان و یا ویران ساختن خانه توحید را در دل خویش بپروراند. افکار عمومی چنین داوری می کرد که: خدا به پاس احترام خانه خود و احترام و عظمت قریش، دشمنان آنان را به خاک و خون کشید.
این مجموعه مقالات تصويری روشن از دشمنیای ريشهدار و مديد ترسيم میكند؛ دشمنیِ پنهان و آشكار و علنی و بیشرمانه! میتوانی در پسِ هر توطئهای كه از پسِ توطئهای شكستخورده سر میزند، پافشاریشان را برای رسيدن به چيزی كه پيامبر، تمامْمدّت، امّتش را از آن بر حذَر میداشت به راحتی ببينی، و از سعی و تلاششان در كتمان و پنهان كردنِ آن، اطمينان يابی كه چيزی بزرگتر پشت پرده دارند. و سرانجام به يقين بدانی، آنچه كه رخ میداده، اتّفاق نبوده، و تَكتَكش تكّههای نقشهای از پيش تعيينشده بودهاست.
از امور قابل توجه، ستايش ايرانيان در منابع مذاهب سُنّى است ; به آن اندازه كه مى توان كتابى از احاديث صحيح در منابع سنى جمع آورى كرد كه درباره نيكى ايرانيان و برترى آنها بر عرب باشد ! اما در منابع ما ( شيعى ) چنين رواياتى اندك است . علتش آن است كه ايرانى ها نيروى نظامى و توان فكرى برجسته اى داشتند و مذاهب سنى را در برابر مذهب اهل بيت(عليهم السلام) پايه ريزى كرده و منابع اين مذهب را گردآورى كردند !
العربیه (AlArabiya) رسانه وابسته به خاندان سلطنتی عربستان، خبر داد: «شیمون پرز -رئیس رژیم صهیونیستی- اعلام کرده است که ایران و اسرائیل می توانند پشت یک میز نشسته و مذاکره کنند چراکه اسرائیل دشمنی ابدی با ایران ندارد.»وی در مصاحبه با روزنامه انگلیسی “دیلی تلگراف” گفته است: «اسرائیل هیچگونه دشمنی با ایران ندارد و “کوروش کبیر” بنیانگذار سلسله هخامنشی، اولین پادشاهی بود که یهودیان را از بردگی در بابِل رها کرد و آن ها را بار دیگر به سرزمینشان بازگرداند.»
مراد از بازگشت مسیح، آمدن دوبارة او در آخرالزمان است. از بازگشت مسیح به «آمدن دوباره» (Second Coming) و «رجعت مسیح» (پاروسیا / parousia) نیز یاد می گردد. پاروسیا یک اصل اعتقادی است که میگوید: «بازگشت نهایی مسیحِ برخاسته از مردگان، تاریخ بشر را به پایان خواهد رساند» (Cerok, 2003: 894)؛ یعنی همانگونه که آغاز ملکوت خدا ریشه در تجسد عیسی مسیح داشت، کاملشدن نقشة نجات الاهی نیز در گرو آمدن دوباره یا رجعت اوست.
با توجه به قدرت یافتن بنیادگرایان مسیحی در آمریکا و همچنین تأکید ایران بر مواضع خود در قبال حمایت از فلسطین،آینده روشنی پیرامون روابط ایران و آمریکا متصور نیست و به احتمال فراوان روابط خصمانه دو کشور در آینده نیز ادامه خواهدیافت.
بنیادگرایی جنبشی مذهبی است که بازگشت به اصول و بنیادها را مفروض گرفته و عمدتاً خواستار عبور از مدرنیسم و بازگشت به سنتها میباشد. تصلّب، تأکید بر جامعیت دین، مخالفت با سکولاریسم و تأکید بر خشونت جهت پیشبرد اهداف، از ویژگیهای اصلی جریانهای بنیادگرا و از جمله بنیادگرایی مسیحی است. جنبشهای بنیادگرا با چنین رویکردی درصدد تأثیرگذاری بر محیط پیرامون خود بودهاند. تحقیق حاضر به بررسی تأثیر آموزههای بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در چهار حوزه حمایت از اسرائیل، فروپاشی کمونیسم، سیاستهای خاورمیانهای آمریکا و گسترش میلیتاریسم در این کشور خواهد پرداخت.
حضور کلیسا در رأس قدرت سیاسی به خودی خود اشکالی نداشت. اما کلیسا در دوران اقتدار خویش به جای منش عیسی (ع)، شیوه شاهان را برگزید و به جای آن که دست عطوفت بر سر مردم کشد، پای ستم بر گردة آنان فشرد.
كار آنان به سان شيطان كه به انسان گفت: كافر شو (تا تو را كمك كنم) وقتی كافر شد، گفت من از تو بيزارم من از خدای جهانيان میترسم. سرانجام كارشان اين شد كه هر دو در آتش دوزخ جاودانه خواهند بود، اين است سزای ستمگران.