یكی از علمای وهّابیت كه نقش مهمّی در احیای تفكٌرات ابنتیمیه و شاگردش، ابنقیّم جوزیه، و محمّدبن عبدالوهّاب داشته، عبدالعزیزبنباز است كه نزد وهّابیان به مفتی اعظم مشهور است. وهّابیان از وی به عنوان عالم جلیل القدر شیخ الإسلام و المسلمین مفتی اوّل داخل و خارج كشور، علامّه محدّث فقیه یاد میكنند و میگویند:
بنباز، مرجع علما بود و هرگاه برای آنها مشكلات علمی پیش میآمد، جهت حلّ آن به او رجوع میكردند.
در ۱۴۰۲هـ..ق. ملک فیصل و در سال ۱۴۱۲هـ..ق. ملک فهد از او به خاطر خدماتش به وهّابیت قدردانی کردند.
برای اینكه بیشتر با او آشنا شویم، زندگینامه، فعّالیتها، فتواها و تفكّرات او را مرور میکنیم.
زندگینامه
عبدالعزیزبن عبداللهبن عبدالرّحمنبن محمّدبن عبداللهبنباز در بیست و یکم نوامبر ۱۹۱۰م. برابر با چهاردهم ذیحجّه ۱۳۳۰هـ .ق. در شهر «ریاض عربستان سعودی» به دنیا آمد. در سال ۱۹۱۳م. پدرش بازبن عبدالله و در سال ۱۹۲۱م. مادرش حفصهبنت سمیح درگذشت. در ۱۹۳۶م. عبدالعزیز ابنباز، بینایی خود را از دست داد.
بنباز بعد از مدّتی، «قرآن» را حفظ كرده و نزد سعد وقّاص بخاری، تجوید قرآن را آموخت و علوم شریعت را از مشاهیر «نجد» مانند شیخ محمّدبن عبدالطّیفبن حسن الشیخ، شیخ صالحبن عبدالعزیزبن عبدالرحمنبنحسین آلالشیخ و الشیخ سعدبن حمد آلالشیخ، فرا گرفت كه بیشترین استفاده علمی را از محمودبن ابراهیمبن عبدالطّیف الشیخ برده است.
بنباز كه صرف شاگردی نزد استادان را یك نوع فریب نفس میدانست، عزم خود را راسخ كرد و تلاش تحقیقی خود را از مهمترین كتب اهل سنّت با جدّیت تمام ادامه داد تا اینكه در علوم شریعت، متن حدیث، سند و بحث توحید، طبق شیوه سلف و فقه حنبلی به چنان نبوغی رسید كه از مشهورترین علمای حنفی به شمار رفت.
بنباز، دارای مسئولیّتها و مناصب حکومتی مختلفی بوده است که برخی از آنان عبارتند از:
1. قضاوت در منطقه «الخرج » به مدت 14 سال و چند ماه بین سالهای 1357تا 1371هـ .ق. که زمان تعیین وی به قضاوت، جمادی الآخر سال 1357هـ .ق. بوده است؛
2. تدریس در «دانشکده و آکادمی علوم ریاض» از سال 1372هـ .ق. تا سال 1380هـ .ق. در علوم فقه توحید و حدیث؛
3. نایب رئیس «دانشگاه اسلامی مدینه منوّره» از سال 1381هـ .ق. تا سال 1390هـ .ق.؛
4. ریاست «دانشگاه اسلامی مدینه» از سال 1390هـ .ق. تا 1395هـ .ق. بعد از وفات رئیس دانشگاه، شیخ محمّدبن ابراهیم آل الشیخ در رمضان 1389 هـ .ق؛
5. رئیس کلّ ادارات پِژوهشهای علمی و فتوا و تبلیغ و ارشاد توسط حکم پادشاه در تاریخ 14/10/1395هـ .ق. که این منصب تا سال 1414هـ .ق. ادامه داشت. گفتنی است که این منصب، همرتبه وزیر است؛
6. مفتی اعظم عربستان و رئیس «هیئت بزرگان علمای اسلامی» و رئیس «اداره پِژهشهای علمی و فتوا و تبلیغ و ارشاد»
همچنین صاحب مناصب بسیار دیگری در مجالس علمی و اسلامی بوده است که عبارتند از:
1. رئیس «هیئت بزرگان علمای اسلامی» (هیئت کبار العلماء)؛
5. ریاست «مجمع فقهی اسلامی» که زیرمجموعه سازمان «الرابطه للعالم الاسلامی» است؛
6. عضو هیئت مدیره دانشگاه اسلامی مدینه منوّره؛
7. عضو هیئت عالی تبلیغ اسلامی در مملکت سعودی.
تألیفات
بیش از شصت كتاب و دهها مقاله از عبد العزیزبنباز در زمینه تفسیر، حدیث، فقه و احكام و غیره به جای مانده است كه به چند نمونه اشاره میكنیم:
1. شصت و هفت کتاب، از سخنرانیهای وی در زمینههای حدیث، تفسیر، فرائض، توحید، فقه و احکام عملی از او باقیماندهاست. از جمله آنها کتاب «برهانهای نقلی و برهانهای تجربی و علمی در اثبات حرکت خورشید و ساکن بودن زمین.»
1. «الكافی والمترجم الوافی»،
2. «الأدلّه الكاشفه لأخطاء بعض الكتاب»،
3. «الأدلّه النّقلیه و الحسّیه علی إمكان الصّعود إلی الكواكب و علی جریان الشّمس وسكون الأرض»،
4. «إقامه البراهین علی حكم من استغاث بغیر الله أو صدق الكهنه والعرّافین»،
5. «الإمام محمّدبن عبد الوهّاب: دعوته وسیرته»،
6. «بیان معنی كلمه لا إله إلا الله»،
7. «التَّحقیق والإیضاح لكثیر من مسائل الحجّ والعمره والزّیاره علی ضوء الكتاب و السّنه»،
8. «تنبیهات هامه علی ما كتبه محمّد علی الصابونی فی صفات الله عزّ وجلّ»،
9. «الولاء و البراء فی المیزان»،
10. «الرسائل والفتاوی النسائیه: اعتنی بجمعها ونشرها أحمدبن عثمان الشمری».
مرگبنباز
در روز پنج شنبه سیزدهم ماه مه سال ۱۹۹۹م. (یازدهم محرّم۱۴۲۰ هـ .ق.) در سنّ نودسالگی، شیخ عبدالعزیزبنباز مُرد. ملک فهد و ولیعهد، عبداللهبن فهد در «مسجدالحرام مکّه» بر جنازه او نماز خواندند.
فتاوای قرون وسطایی
اعتقادات عجیب درباره خدا و ملائکه
بنباز (مفتی وهّابی) بر این اعتقاد است که خداوند پنج انگشت دارد. (مسائل الامام ابنباز، ص37، مسئله36)
وی در پاسخ به پرسشی درباره بوسیدن قرآن میگوید:
هر چند که برخی از اصحاب(رضی الله عنهم) قران را میبوسیدهاند، امّا بوسیدن قرآن دلیل شرعی ندارد و بایستی این کار را ترک کنیم!!!! (مجموع فتاوی و مقالات متنوّعهبنباز، ج24، ص399، مسئله 162 )
خداوند تعالی میفرماید:
«وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَٰنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ؛1
و فرشتگان را کهبندگان خدایند، زن پنداشتند. آیا به هنگام خلقتشان آنجا حاضر بودهاند؟ زودا که این شهادتشان را مینویسند و از آنها بازخواست میشود!»
وبنباز میگوید که: ملائکه مذکّرند!!!!
همچنین در پاسخ به این پرسش که: بسیاری مواقع در کتابها و اشعار میخوانیم یا میشنویم که پرستاران زن را به عنوان ملائکه رحمت معرفی میکنند، میگوید:
اطلاق این وصف بر زنان پرستار مجاز نیست؛ چرا که ملائکه مذکّر هستند و مؤنّث نیستند! (مجموع فتاوی و مقالات متنوّعهبنباز، ص423 )
بیحرمتی به پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع)
در سایت رسمیبنباز، در قسمت «نورٌ علی الدرب» سؤالی تحت عنوان «حکم القباب علی القبور و شبهه قبه التی علی قبر الرّسول» (حکم وجود گنبد بر قبرها و گنبد ساخته شده بر قبر رسول الله(ص)) پرسیده شده که در ادامه میبینید:
بنباز در جواب این سؤال، فتوا داده است که:
امّا در مورد گنبدی که بر روی قبر پیامبر است، باید گفت این گنبد در قرون متأخّر و توسط حاکمان نادان ساخته شده است و اگر از بین برود، اشکالی ندارد؛ بلکه حق، آن است که این گنبد نابود شود.
بنباز در جایی دیگر گفته بود:
چهل سال در «مسجدالنّبی» نماز خواندم؛ ولی هنوز به پیامبر سلام ندادهام ...
مرحوم آیتالله العظمی سیّدمحسن حکیم که مرجع شیعیان و زعیم «حوزه علمیه نجف» بود، در سفری که به عربستان داشت، در جلسهای بابنباز، مفتی آن روز آن کشور (که نابینا بود) مواجه شد.
بنباز، ظاهراً به دیدن آقای حکیم رفته بود؛ ولی در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهّابیگری خود را مطرح نماید. در این جلسه،بنباز از آیت الله حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمیکنید؟ آیتالله حکیم در جواب گفتند: این دیدار، جای چنین صحبتهایی نیست، بگذارید به احوالپرسی برگزار شود.
بنباز، سماجت کرده و خواستار دریافت جواب شد. آیتالله حکیم، ناچار بهبنباز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم، باید معتقد شویم که شما به جهنّم خواهید رفت!
بنباز با تعجّب پرسید: چرا؟ آیتالله حکیم گفتند:
چون قرآن میفرماید:
«وَ مَنْ كانَ فی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْاخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبیلا؛
کسیکه در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراهتر خواهد بود.»
و شما که از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنّمند، قرار بگیرید.بنابراین ظاهر بسیاری از آیات قرآن مقصود نیست!
بنباز گفته بود، اگر قرار است حضرت علی(ع) چشمهایم را شفا دهد، اصلاً نمیخواهم این چشمها بینا شود.
توهین به صحابه
جمله مشهور خلیفه دوم، حَسبُنا کتاب الله رابنباز چنین نقض میکند:
شکّی نیست که سنّت مطهّر پیغمبر، اصل دوم دین اسلام است!! و همانا عظمت و مکانت سنّت پیغمبر در بالاترین رتبه بعد از قرآن کریم قرار دارد. به اجماع اهل علم! و سنّت پیغمبر، حجّت پابرجا و استوار و خودکفایی بر جمیع مسلمانان است!
پس هر کسی که سنّت را پس بزند، آن را انکار کند یا اصلاً فکر کند که میتواند از آن اعراض کرده و فقط به قرآن اکتفا کند، بدون تردید او به یک گمراهی بعید و به بزرگترین کفر مبتلا شده!!! و اصولاً او به خاطر این گفتهاش، مرتدّ از اسلام است؛ زیرا او با این سخن و با این طرز فکر خود، خدا و رسول را دروغگو میداند! و به آن دستوراتی که خدا و رسولش به او دادهاند، دهن کجی میکند! و اساساً یکی از بزرگترین اصول دین را منکر میشود که خدا دستور به التزام به آن اصل را داده! و گفته که به آن اصل اعتماد کنید و دین را از آن بگیرید!!!!
بنباز، مفتی سابق عربستان در تعلیقاتی که بر کتاب «صحیح بخاری» داشته، گفته است:
اگر کسی تمام صحابه را سبّ کرده یا عیبجویی کند، کافر است؛ امّا اگر تنها بعضی از اصحاب را سبّ کند، کافر نمیشود!!!! (الحلل البریزیه من التعلیقات البارزیه علی صحیح البخاری، ج3، ص172)
توهین به همه مسلمانان برای اثبات وهّابیت
در سایت مفتی اعظم وهّابیت عربستان، فتوایبنباز وجود دارد که معنای وهّابیت را از دید ایشان شرح میدهد. خلاصه ترجمه این فتوا را در ادامه میآوریم:
سؤال کننده: جناب شیخ! بعضی از مردم علمای عربستان سعودی را وهّابی مینامند. از این نامگذاری خوشحال هستید؟
جواببنباز: بله. این لقب مشهوری است برای علمای معتقد به توحید که منسوب به امام محمّدبن عبد الوهّاب هستند که در نیمه دوم قرن دوازدهم، مردم را به سوی خدا خواند. ایشان برای مردم، توحید و شرک را بیان کرد و خدا به وسیله او توحید را بیان کرد و مردم داخل به توحید شدند (؛ یعنی مردم عربستان که سنّی بودند تا نیمه دوم قرن دوازدهم مشرک بودند و با آمدن محمّدبن عبد الوهّاب موحّد شدند!) فایده عظیمی به مسلمانان جزیره العرب رسید. هرکس که طرفدارش باشد، به او میگویند وهّابی. این نسبت به شیخ امام محمّدبن عبد الوهّاب است؛ نه وهّاببن رستم. و این لقب شریف و نجیبی است برای مردم عربستان.
معنای لا الهالا الله را بیان کرد. (؛ یعنی مردم سنّی عربستان قبل از آمدن عبدالوهّاب مشرک بودند). در «عیینه» نزدیک ریاض، مردم را به توحید دعوت کرد (؛ یعنی قبل از آن مردم سنّی مذهب ریاض مشرک بودند) و در «دریه» اسلام را گسترش داد. آنجا اسلام گسترش پیدا کرد (؛ یعنی قبل از آن مردم سنّیمذهب دریه مسلمان نبودند). گنبدهای روی قبرها خراب و توحید بین مردم پخش شد و مردم معنی حقیقی لااله الّالله را فهمیدند (؛ یعنی معنی لااله الّاالله، خراب کردن گنبد مردم سنّی ریاض بوده و معنای لا الهالا الله این نیست که فقط الله را بپرستیم) و لقب وهّابیت، لقب معروف و شریفی است...
حمله به شیعیان
بنباز به خاطر خوشخدمتی، مورد توجّه ملك فهد بود و از جمله خوشخدمتی او هم صدور فتواهای ضدّشیعی وی بود. او از جمله علمای وهّابی است كه حكم كافر بودن شیعیان را صادر كرد كه به دنبال این حكم، شاهد كشتار زیادی از شیعیان در سراسر جهان توسط پیروانبنباز، یعنی وهّابیت تندرو تا به حال هستیم. «هیئت عالی اِفتای سعودی» پیرامون سؤالی درباره ارتباط و رفت و آمد و ازدواج با شیعیانی كه هنگام بلندشدن از زمین «یاعلی، یاحسین» میگویند، چنین فتوا صادر كردند كه:
اگر واقعیت چنین است كه آنها علی و حسن و حسین(ع) و مانند آنها را میخوانند، در این صورت آنها مشركند و دچار شرك اكبر شدهاند كه از دین اسلام خارجند. پس ازدواج زنان مسلمان ما با آنها و ازدواج زنان آنها با ما حلال نیست و خوردن گوشتی كه آنها ذبح كردهاند، نیز بر ما حلال نیست.
این فتوا به امضای چهارتن از اعضای هیئت عالی سعودی رسیده كه رئیس هیئت، عبدالعزیزبن عبداللهبنباز بود.
وی در كتابی كه با حمایت حاكمان «مكّه» و «مدینه» در همین سالهای اخیر به نام «مسئله التّقریب» منتشر شد، اوّلین پیششرط وحدت و تقریب با شیعه را اثبات مسلمان بودن شیعه دانسته است!!!
مفتی اعظم عربستان، در «نواقض الإسلام»، كفر شیعیان را اثبات میكند و دلایلی را كه موجب كفر میشود، با نام «نواقض» مطرح میكند و بیان میكند كه دومین ناقض كه انسان را از اسلام بیرون میكند، این است كه كسی كه بین خود و خدا واسطه قرار دهد و از آن واسطه چیزی بخواهد و از آنان شفاعت بطلبد و به آنها توكّل كند، چنین افرادی به اجماع علما و دانشمندان اسلام كافر هستند.
دیگر فتاوا و موضعگیریهای عجیب
یک فتوای قرون وسطایی:
هرکس بگوید خورشید ثابت است و زمین میچرخد، کافر است (و میتوان او را کشت).
بنباز در طول عمر خود فتواهای جنجالی و متناقض زیادی صادر کرده است. او حضور کفّار را در سرزمین عربستان حرام میدانست؛ ولی در جنگ «خلیج فارس» علیه «عراق»، حضور کفّار را برای نجات بلاد لازم شمرد. او با اینکه حنبلی، از پیروان محمّدبن عبدالوهّاب و معتقد به دعوت سلفیّه است، اسامهبنلادن را خارجی و مرتد اعلام کرد. او شیعه را نیز کافر اعلام کرده بود. «مجلّه المصوّر» در شماره ۲۱۶۶ خود و در تاریخ ۱۵آوریل ۱۹۶۶ م. در صفحه ۱۵، مطلبی را به صورت زیر منتشر کرده است:
نایب رئیس دانشگاه اسلامی (علّامهبنباز) در آنجا مقالهای را طیّ دو ماه در تمامی روزنامهها منتشر کرده است که در آن، خون هرکسی را که بگوید زمین کروی است و ساکن نیست و به دور خورشید میچرخد، حلال اعلام کرده است.
او در کتاب «الادله النّقلیه والحسّیه علی جریان الشمس والقمر وسکون الارض وامکان الصعود الی الکواکب» (دلایل نقلی و عقلی بر حرکت خورشید و ثابت بودن زمین) اعلام کرد که قرآن کریم، حدیث و آموزههای پیامبر و اکثریت دانشمندان اسلامی ثابت کردهاند که خورشید در حال چرخش و زمین ثابت است و مخالفان این عقیده را تکفیر کرد.
او در خاتمه کتابش خلاصه مباحث را اینگونه طرح میکند:
اینکه گفته شود خورشید ثابت است و در همان حال به دور خود میچرخد (آنچنان که علما و منجّمان میگویند) قولی باطل و مخالف ادلّه شنیده شده و حس شده میباشد...
بنباز همچنین گفته است:
هنگامیکه جوان بودم و چشمان قدرتمندی داشتم، با چشمان خودم به خورشید نگاه میکردم و حرکت خورشید را میدیدم. پس اگر زمین در حال حرکت باشد، چگونه ما آن را حس نمیکنیم و در آرامش هستیم؟ پس چگونه کشتیهای بزرگ در دریاها حرکت میکنند و چپ نمیشوند؟
خادم و غلام رژیم صهیونیستی
در سال 1372 ش. و مقارن با ايّامی كه تلاش گستردهای در راستای عادیسازی روابط میان برخی كشورهای اسلامی، خاصّه عربی با رژیم اشغالگر قدس صورت میگرفت. شیخبنباز مفتی وقت عربستان، طيّ مصاحبهای با دكتر عبداللّه الرفاعی، سردبیر هفتهنامه عربستانی «المسلمون» به پرسشهای متعدّدی پاسخ داد كه مضمون این مطالب در آن ايّام به عنوان «فتوای صلح با اسرائیل»، انعكاس گستردهای در جهان اسلام داشت.
بسیاری معتقد بودند این اقدام، اوّلین گام در راه لغو محاصره اقتصادی رژیم اشغالگر قدس بوده و عربستان، تحت فشار «آمریكا» مجبور به این مسئله شده است. عبدالعزیزبنباز در پاسخ به اوّلین سؤال هفتهنامه المسلمون درباره «جواز صلح با اسرائیل» نوشت:
در صورتی كه وليّ امر مسلمانان! ضرورت و مصلحت بداند، میتواند با دشمن به طور دائم یا موقّت صلح نماید. خداوند متعال میفرماید:
«وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم؛
اگر دشمنان به صلح روی آوردند، آن را بپذیر و بر خدا توكّل كن. او میشنود و میداند.»
پیامبر خدا، این عمل را انجام داد و با اهل مكّه مصالحه و به مدّت ده سال جنگ را ترك كرد. تا از این طریق، جان مردم را حفظ و از خونریزی جلوگیری كند.
بنباز میافزاید:
پیامبر با بسیاری از قبایل عرب صلح كرد؛ ولی زمانی كه خداوند به دست او مكّه را فتح كرد، عهد خود را با اهل مكّه شكست.
بنباز اضافه میكند:
ممكن است نیاز و مصلحت اسلام ایجاب كند كه صلح دائم برقرار شود؛ ولی در صورت مرتفع شدن این نیاز، صلح فسخ میگردد؛ همانگونه كه پیامبر عمل كرد.
وی در پاسخ به این سؤال هفتهنامه المسلمون كه آیا زیارت «مسجدالأقصی» جایز است؟ مینویسد:
زیارت مسجدالأقصی و نمازگزاردن در آن سنّت است و انجام این سنّت به فراهم شدن شرایط بستگی دارد. پیامبر میفرمایند: زیارت سه مسجد واجب است: «مسجدالحرام»، مسجد من (مسجد مدینه) و مسجدالأقصی.
بنباز در پاسخ به پرسش المسلمون درباره مخالفان فلسطینی، سازش عرفات و رژیم صهیونیستی مینویسد:
به همه فلسطینیها نصیحت میكنیم كه بر سر صلح با اسرائیل با هم همكاری كنند و برای جلوگیری از خونریزی و تضعیف دشمنان كه به تفرقه و اختلاف دعوت میكنند، با هم تعاون و همكاری داشته باشند.
شیمون پرز، نخست وزیر رژیم صهیونیستی از فتوای شیخ عبدالعزیزبنباز مفتی عربستان در مورد جواز صلح با اسرائیل استقبال كرد. وی طيّ اظهاراتی گفت:
من از این اظهارات بسیار مسئولانه كه ثابت میكند قرآن، خواهان از خودگذشتگی و صلح است، استقبال میكنم!
پرز اظهار امیدواری كرد كه مقامات سعودی، طبق مضمون فتوا عمل كنند و تأكید نمود كه بسیاری از مسئولان دینی یهود، مسیحی و مسلمان از صلح حمایت مینمایند. وی گفت:
خوب است كه حزبالله «لبنان» از مفتی سعودی تبعیت و پیروی كند!
این فتوا مورد اعتراض علمی شیعه و سنّی جهان اسلام قرار گرفت.
ردّ همه فتاوایبنباز توسط پسرش احمد
احمدبنباز، مدیر «مؤسّسه خیریهبنباز» در خبری که در 14سپتامبر 2008م. و در قالب گفتوگو با روزنامه «وطن سعودی» منتشر شد، فتاوای عبدالعزیزبنباز را مبتنی بر هوای پدر و غیرقابل اجرا برای همه اوقات دانست.
پینوشتها:
سوره زخرف، آیه ١٩.
منابع
- عفیفی، اتحاف النبلاء بسیره العلامه عبدالرزاق، مكه، ص 105؛ عمیر مدخلی، شیخ ربیعبن هادی، تذكیر النابهین بسیر أسلافهم حفاظ الحدیث السابقین اللاحقین (بی جا)، (بی تا)، ص 320.
- شحود، علیبن نایف، مشاهیر أعلام المسلمین، حقوق الطبع متاحه للهیئات العلمیه والخیریه، ص139.
-دویش، أحمدبن عبدالرزاق، فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، ریاض، رئاسه إداره البحوث العلمیه والإفتاء -الإداره العامه للطبع، چاپ اول، ج3، ص486. «إذا كان الواقع كما ذكرت من دعائهم علیا والحسن والحسین ونحوهم فهم مشركون شركا أكبر یخرج من مله الإسلام، فلا یحل أن نزوجهم المسلمات، ولا یحل لنا أن نتزوج من نسائهم، ولا یحل لنا أن نأكل من ذبائحهم».
-بنباز، عبدالعزیز، نواقض الإسلام، سعودی، وزاره الشؤون الإسلامیه والأوقاف والدعوه والإرشاد، 1410هـ چاپ اول، ص2: الثانی «من جعل بینه و بین الله وسائط یدعوهم و یسألهم الشفاعه و یتوكل علیهم فقد كفر إجماعا».
-بنباز، عبدالعزیز، مجموع فتاوی، عربستان، موقع الرئاسه العامه للبحوث العلمیه والإفتاء، ج5، ص156 «التقریب بین الرافضه و بین أهل السنه غیرممكن؛ لأن العقیده مختلفه، فعقیده أهل السنه والجماعه توحید الله وإخلاص العباده لله سبحانه وتعالی، وأنه لایدعی معه أحد لاملك مقرب ولا نبی مرسل، وأن الله سبحانه وتعالی هو الذی یعلم الغیب، ومن عقیده أهل السنه محبه الصحابه رضی الله عنهم جمیعا والترضی عنهم والإیمان بأنهم أفضل خلق الله بعد الأنبیاء وأن أفضلهم أبوبكر الصدیق، ثم عمر، ثم عثمان، ثم علی، رضی الله عن الجمیع، والرافضه خلاف ذلك فلا یمكن الجمع بینهما، كما أنه لایمكن الجمع بین الیهود والنصاری والوثنیین و أهل السنه، فكذلك لایمكن التقریب بین الرافضه وبین أهل السنه لاختلاف العقیده التی أوضحناها».
-بنباز، عبدالعزیز، رساله الأدله النقلیه، والحسیه علی جریان الشمس وسكون الأرض وإمكان الصعود إلی الكواكب، مكه لطباعه والاعلام، 1395ه، ص 17.
-بنباز، عبدالعزیز، مجموع فتاوی: تحقیق و چاپ، محمّدبن سعد الشویعر، موقع الرئاسه العامه للبحوث العلمیه والإفتا، ج3، ص62.
- Who's Who in Saudi Arabia 1978. 1979, pg. 53. Part of the Who's Who series. Edited by M. Samir Sarhan. Jeddah and London: Tihama and Europa Publications
-.Who's Who in the Arab World 1990. 1991, pg. 123. Part of the Who's Who series. Edited by Gabriel M. Bustros. Beirut: Publitec Publications, 10th ed.
-Words of Advice Regarding Da'wah by 'Abdul 'Azeez ibn 'Abdullaah ibn Baaz (translated by Bint Feroz Deen and Bint Abd al. Ghafoor), Al. Hidaayah Publishing and Distribution, Birmingham: 1998, Page 9. 10
- Sheikh `Abd al. Wahhâb al. Turayrî, former professor at al. Imâm University in Riyadh-Sheikh Ibn Baz on the roundness of the Earth . Retrieved 9 February 2013.
- http://www.binbaz.org.sa/mat/18030
- Holden, David (1982). The House of Saud. p. 262. ISBN 978. 0030437311.
-http://hajj.ir/14/39946
-http://www.binbazfoundation.org/
-http://www.bin. baz.com/
http://www.vahhabiyat.com/showdata.aspx?dataid=6032&siteid=1
http://ar.islamway.net/scholar/16?scholar_name_slug=%D8%B9%D8%A8%D8%AF. %D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B2%D9%8A%D8%B2. %D8%A8%D9%86. %D8%A8%D8%A7%D8%B2
http://www.alifta.com/Fatawa/FatawaChapters.aspx?languagename=fa&View=Page&PageID=3&PageNo=1&BookID=4
http://ahramnews.blogfa.com/post/65