در این کتاب، که بابهای بسیاری دارد، دربارة اخلاص، نماز اوّل وقت، صبر کردن، تواضع داشتن و مسائل اخلاقی دیگر به شیوة رسالهای، نکاتی گوشزد شده است. به عبارت دیگر، به جای آنکه نویسنده، احادیث مرتبط به این مسائل را جمع آوری و تدوین کند (چنانچه پیش از ایشان، این کار انجام شده است)، این کتاب را خلاصه و کوتاه و با استفاده از روایات، همانند رساله ای در آورده که در آن به جای واجبات و محرّمات، از مستحبّات و مکروهات سخن گفته است.
شهید صدر در مقدّمة کتابشان، مستحّب و مکروه را حلقه ی وصل «فقه و اخلاق» دانسته اند و کتاب خود را بدین ترتیب، «ماوراء فقه» خوانده اند. در بخشی از جلد اوّل کتاب، در باب «عُجب»، ایشان عجب را 36 نوع دانستهاند و برای انواع دشوار آن مثالهای مختلفی زدهاند تا برای خوانندگان معنای این عمل قبیح روشن شود و از آن دوری کنند. در بخشی از مثالها میخوانیم:
مثال دوم: عالمی که به خاطر علم خود بر دیگران فخرفروشی میکند و بنابراین مشمول این سخن امام(ع) است:
«علم نوری است که خدا آن را در قلب کسی که بخواهد، میافکند.» و این سخن خداوی تعالی که میفرماید: «و خداوند به شما تعلیم میدهد.»
بنابراین علم هر چه باشد، از هدیههای خداوند بلندمرتبة بزرگوار و به حسن توفیق الهی است و فرد در هیچ حالتی مستقل از خداوند نیست.
عالم شهید در مقدّمة این کتاب ارزشمند نوشته است:
علم فقه، علم تشریع (وضع قوانین) است؛ چه مقصود ما از تشریع، تشریع آسمانی یا تشریع اسلامی باشد و یا مقصود ما از تشریع، آن تشریعی باشد که شامل همة اقسام قانون دنیوی میشود. امّا همه ی اینها جزئی از علمی هستند که معمولاً فقه نامیده میشود.
امّا اخلاق علم سلوک ( رفتار و کردار) برای تشخیص سلوک خوب از سلوک بد است و از آن جایی که مستحبات و یا سلوک برتر، شامل همة وسایل آسایش و زمینههای آن میشود، در این صورت بهترین عناوین برای این کتاب، همان عناوین فقه است. مانند کتاب طهارت و کتاب صلات و کتاب تجارت و مانند آن. زیرا ما با این کار میتوانیم از طرفی، تمام فقه و از طرفی دیگر همه ی فعالیتهای فردی و اجتماعی را بررسی نماییم.