آرى، خورشيد دين، هرگز غروب نمى كند.
بيعت با بيدارى
بيعت با خورشيد، بيعت با بيدارى است، از آنگاه كه نگين كعبه، در حضور خورشيد رسالت و مرادش، تمام مظلوميت را در چشم هايش به نظاره نشست و چون بستگان او را عهدشكن يافت، به يارىاش شتافت. او كسى جز على نبود كه نخستين سرود بيعت را در ده سالگى سرود و همواره پايبند پيمانش بود.
هشت سال بعد، هشت تن از مسافران مكّه، نداى نيكى و رستگارى را از زبان محمّد (ص) نيوشيدند و بيعت مولود كعبه را استمرار بخشيدند ... سالها بعد، دوازده سياه پوش در سحرگاهان صحراى «منا» پيرامون آفتاب فروزان رسالت گرد آمدند و بيعتى ديگر، كه: به آفريدگار، شرك نورزند و حقّ زندگى را از فرزندانشان نستانند ... و بيعت به «غدير» رسيد؛ در كنار بركه اى به وسعت دريا، با مولا.
و ما، امّا چرا سكوت كرده ايم، چرا نشسته ايم؟ چرا عهدمان را گسسته ايم؟ دست هاى سبز و مهربان خورشيد، از پشت ابرها، ما را به سوى خود فرا مى خواند!
ديوارهاى فاصله را برداريم تا بهار، زودتر برسد
«ربيع» مجال و انگيزهاى ديگر براى عاشقانه ماندن است؛ بهار در بهار كه با بهار طبيعت نيز همراه است. خداوند، به بركت وجود او، همگان را آفريد. اگر او نبود، هيچ كس نبود و هيچ چيز در دنيا، قرار نمى يافت.
و ما بايد در ربيع، بهارى شويم. دست ها را برآريم و دل به موعود (عج) بسپاريم كه بيعت حضرتش بر گردن ماست. اين شيوه بندگان است نسبت به اربابان!
«دعاى عهد» را در سالروز شكفتن امامتش و غدير انتظار، دست در دست يكديگر- در مدارس، دانشگاه ها، حوزه هاى علميه و ...- نثارش سازيم. پنجره ها را بگشاييم. زنگها را بنوازيم و ايمان بياوريم اگر خويشتن خويش را بياراييم، خورشيد پنهان، ظاهر خواهد گشت؛ وگرنَه هرگز در انتظار گشايش نباشيم كه شيخ بزرگوار، مفيد (ره) فرمود:
حضور آشكار آن حضرت (عج) مانع دارد و مانع، ما هستيم!
ربيع، فرصت خوبى است براى برداشتن حجاب ها و كوتاه كردن ديوارهاى فاصله ... تا بهار، زودتر بيايد.